مکالمه انگلیسی بین دو دوست | نمونه گفتگو رسمی و گفتگو دوستانه در انگلیسی
![مکالمه انگلیسی بین دو دوست](https://gosafir.com/mag/wp-content/uploads/2024/07/English-conversation-between-two-friends-750x430.webp)
دوستیها بخش مهمی از زندگی ما هستند و صحبت کردن با دوستان میتواند به ما در یادگیری و تقویت زبان انگلیسی کمک کند. مکالمات روزمره با دوستان یکی از بهترین روشها برای تمرین مهارتهای زبانی است، زیرا میتوانیم در محیطی راحت و بدون استرس، با موضوعات مختلف گفتگو کنیم. از موضوعات بیاهمیت تا مسائل جدی، مکالمه بین دو دوست فرصتی مناسب برای بهبود مهارتهای شنیداری و گفتاری فراهم میکند.
نمونه گفتگوها
مکالمه انگلیسی بین دو دوستی که در رستوران به هم بر میخورند
فارسی | English |
---|---|
بین دو دوستی که در رستوران به هم برخورد میکنند | Between Two Friends Who Bump Into Each Other at a Restaurant |
مایک: سلام، تویی، جان؟ | Mike: Hey, is that you, John? |
جان: مایک! چطوری؟ مدتهاست که ندیدمت. | John: Mike! How have you been? It’s been ages. |
مایک: خوبم. بله، از زمان فارغالتحصیلی همدیگر را ندیدهایم. | Mike: I’m doing great. Yes, we haven’t met since graduation. |
جان: من هم خوبم. | John: I’m doing well too. |
مایک: مشغول چه کاری هستی؟ | Mike: So, what have you been up to? |
جان: کارشناسی ارشد در علوم کامپیوتر را در دانشگاه استنفورد شروع کردهام. | John: I’ve started my Masters in Computer Science at Stanford University. |
مایک: فوقالعاده است! همیشه عاشق برنامهنویسی بودی. | Mike: That’s awesome! You always loved coding. |
جان: بله، دقیقا. تو چطور، مایک؟ تو به هنر علاقه داشتی، درسته؟ | John: Yes, indeed. How about you, Mike? You were into arts, right? |
مایک: درست یادته. در حال تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد هنرهای زیبا در مدرسه جدید نیویورک هستم. | Mike: You remember correctly. I’m pursuing my Masters in Fine Arts from The New School in New York. |
جان: فوقالعاده است. خوشحالم برات. | John: That’s fantastic. I’m so glad for you. |
مایک: من هم برای تو خوشحالم. باید بیشتر همدیگر را ببینیم. | Mike: I’m happy for you too. Let’s catch up more often. |
جان: حتما! خیلی چیزها برای گفتن داریم. | John: Absolutely! There’s so much to talk about. |
مایک: به زودی میبینمت. باید برم. مراقب باش. | Mike: I’ll see you soon. I need to leave now. Take care. |
جان: حتما، به زودی میبینمت. خداحافظ. | John: Sure, see you soon. Bye. |
Note: ( Take care / Bye)
گفتگوی تلفنی بین دو دوست که در مورد یک تجدید دیدار صحبت میکنند
فارسی | English |
---|---|
گفتگوی تلفنی بین دو دوست که در مورد یک تجدید دیدار صحبت میکنند | A Phone Conversation Between Two Friends Discussing a Reunion |
آلیس: سلام، دارم با لیلی صحبت میکنم؟ | Alice: Hello, is this Lily? |
لیلی: بله، لیلی هستم. شما؟ | Lily: Yes, this is Lily. Who’s this? |
آلیس: لیلی، من آلیس هستم، هماتاقی قدیمی کالجت. منو یادت میاد؟ | Alice: Lily, it’s Alice, your old college roommate. Do you remember me? |
لیلی: آلیس! چطوری؟ مدتهاست که ندیدمت. | Lily: Alice! How have you been? It’s been so long. |
آلیس: خوبم. بله، چند سالی از زمان کالج گذشته. شمارهت رو از سم گرفتم. | Alice: I’m doing well. Yes, it’s been a few years since college. I got your number from Sam. |
لیلی: بله، سم رو یادمه. حالش چطوره؟ | Lily: Yes, I remember Sam. How is he? |
آلیس: عالیه! الان برای گوگل کار میکنه. | Alice: He’s great! He’s working for Google now. |
لیلی: فوقالعاده است. | Lily: That’s fantastic. |
آلیس: دلیل تماس من اینه که دارم یه تجدید دیدار برای بچههای دورهمون برنامهریزی میکنم. میتونی بیای؟ | Alice: The reason I called is that I’m planning a reunion for our batch. Would you be able to come? |
لیلی: واقعا؟ دوست دارم شرکت کنم. فقط جزئیات رو بهم بگو. | Lily: Really? I’d love to attend. Just let me know the details. |
آلیس: یادت میاد کافهتریای کالجمون رو؟ قراره همونجا هم رو ببینیم! | Alice: Remember our college cafeteria? That’s where we’re planning to have the reunion. |
لیلی: فوقالعاده است! مشتاقم که بیام. | Lily: That sounds wonderful! I’m looking forward to it. |
آلیس: عالی! به زودی جزئیات نهایی رو بهت میگم. خداحافظ. | Alice: Great! I’ll let you know the final details soon. Bye. |
لیلی: باشه، خداحافظ. | Lily: Sounds good. Bye. |
مکالمه انگلیسی بین دو دوست که در مورد یک فیلم صحبت میکنند
فارسی | English |
---|---|
بین دو دوست که در مورد یک فیلم صحبت میکنند | Between Two Friends Talking About a Movie |
ریچل: سلام، راس. آخر هفتهات چطور بود؟ | Rachel: Hi, Ross. How was your weekend? |
راس: سلام، ریچل. عالی بود. یه فیلم فوقالعاده دیدم. | Ross: Hey, Rachel. It was great. I watched this amazing movie. |
ریچل: واقعا؟ چه فیلمی دیدی؟ | Rachel: Really? Which movie did you watch? |
راس: “Inception” رو دیدم. یه فیلم علمیتخیلیه. | Ross: I watched “Inception”. It’s a mind-bending sci-fi film. |
ریچل: اوه، من هم “Inception” رو دیدم. فیلمی بینظیره. | Rachel: Oh, I’ve seen “Inception” too. It’s a brilliant movie. |
راس: واقعا؟ شخصیت مورد علاقهت کی بود؟ | Ross: Really? Who is your favorite character from the movie? |
ریچل: شخصیت لئوناردو دیکاپریو. تو چطور؟ | Rachel: I liked Leonardo DiCaprio’s character, Cobb. How about you? |
راس: من آریادنه، که الن پیج بازی میکنه، رو دوست داشتم. شخصیتش دیدگاه منحصر به فردی آورد. | Ross: I liked Ariadne, played by Ellen Page. Her character brought a unique perspective. |
ریچل: موافقم. خوشحال شدم باهات صحبت کردم. فردا سر کار میبینمت. خداحافظ. | Rachel: I agree. It was nice talking to you. See you tomorrow at work. Bye. |
راس: میبینمت، خداحافظ. | Ross: See you, bye. |
چالشهای رایج در گفتگوهای روزمره و راههای غلبه بر آنها
ارتباطات بخش مهمی از زندگی روزمره ماست و گفتگو بین دو دوست به انگلیسی میتواند هم سرگرمکننده و هم چالشبرانگیز باشد. صرف نظر از اینکه چقدر فرد را میشناسید، هنوز ممکن است برخی چالشها وجود داشته باشد. در اینجا برخی از آنها آورده شده است:
- موانع زبانی:
اگر انگلیسی زبان اول شما نباشد، ممکن است در دنبال کردن مکالمه یا بیان خود به صورت روان دچار مشکل شوید. یکی از راههای غلبه بر این مشکل، تمرین مهارتهای انگلیسی از طریق خواندن، نوشتن، گوش دادن و صحبت کردن است.
- اختلاف نظرات:
دوستان شما ممکن است در موضوعات خاصی افکار متفاوتی داشته باشند که منجر به اختلافات و تنش میشود. برای غلبه بر این، مهم است که به نظرات دوستانتان بدون قضاوت یا رد کردن آنها گوش دهید. همچنین میتوانید دیدگاه خود را با احترام به اشتراک بگذارید و به دنبال نقاط مشترک باشید. سعی کنید بر استرس خود غلبه کنید تا بتوانید بحث راحتتری را به انگلیسی پیش ببرید.
- حواسپرتیها:
در دنیای دیجیتال امروز، به راحتی میتوان در حین گفتگو توسط گوشی یا سایر دستگاهها حواستان پرت شود. چنین شرایطی میتواند به جریان گفتگو آسیب برساند. در طول گفتگو متمرکز بمانید، گوشی خود را سایلنت کنید و از انجام چندین کار همزمان بپرهیزید تا از این مشکل جلوگیری کنید.
- سکوتهای ناخوشایند:
گاهی اوقات مکالمه بین دو نفر ممکن است متوقف شود که منجر به سکوتهای ناخوشایند میشود. بهترین راه برای غلبه بر این چالش ناخوشایند، پرسیدن سوالات باز، به اشتراک گذاشتن داستان شخصی یا بحث در مورد علاقه یا سرگرمی مشترک است.
- غلبه بر مکالمه:
غلبه یک نفر بر گفتگو میتواند باعث شود دیگران احساس بیرون بودن یا بیعلاقگی کنند. اگر نمیخواهید این اتفاق بیافتد، سعی کنید به طور فعال گوش دهید و به دیگران فرصت صحبت بدهید. همچنین میتوانید مکالمه را به گونهای هدایت کنید که به علاقهی همه بپردازد.
اگر حتی در هنگام صحبت با دوستانتان به دلیل نداشتن شرایط روانی مناسب دچار اضطراب میشوید، باید سعی کنید در خانه تمرین کنید تا اعتماد به نفس خود را بالا ببرید. و به یاد داشته باشید که دوستان واقعی شما برای اشتباهات، مکثها یا گیر کردن روی کلمات شما را قضاوت نمیکنند. در عوض، آنها تمام تلاششان را میکنند تا به شما کمک کنند و احساس راحتی به شما بدهند تا بتوانید با خیالی آسوده به مکالمه بپردازید.
10 نمونه گفتگو غیر رسمی بین دوستان
نکات ارائه شده در بالا میتواند در هر مکالمهای مفید باشد. اما ما معتقدیم که هیچ چیزی بهتر از تمرین واقعی نیست. بنابراین، ما چند نمونه گفتگوی ساده و غیررسمی برای دو نفر جمعآوری کردهایم. میتوانید از آنها برای تمرین مهارتهای خواندن و صحبت کردن خود استفاده کنید یا ایدههای جالبی برای بحث با دوستانتان پیدا کنید.
مکالمه بین دو دوست; ملاقات پس از مدت طولانی دوری
فارسی | English |
---|---|
ملاقات پس از مدت طولانی دوری | Catching Up After a Long Time Apart |
جیمز: سلام، رفیق! مدت زیادیه ندیدمت! | James: Hey, buddy! Long time no see! |
جردن: سلام، جیمز. باورم نمیشه بالاخره همدیگه رو دیدیم. چند وقت از آخرین بار گذشته؟ | Jordan: Hello, James. Can’t believe we’ve finally met. How long has it been since the last time? |
جیمز: اوه، حتی یادم نمیاد. یک سال؟ دو سال؟ شاید بیشتر. | James: Oh, I can’t even remember. A year? Two? Maybe even more. |
جردن: خوب، خوشحالم که الآن میبینمت. چه خبر جدیدی داری؟ | Jordan: Well, I’m glad to see you right now. What’s new? |
جیمز: میتونم بهت بگم چیزهای زیادی برای بحث داریم. میدونستی که ازدواج کردم؟ | James: I can assure you there are many things to discuss. Did you know that I got married? |
جردن: بس کن! نمیدونم دیگه چه انتظاری داشته باشم اگه با این خبر فوقالعاده شروع کنی. تبریک میگم. | Jordan: Shut up! I don’t know what else to expect if you start with this fantastic news. Congratulations. |
جیمز: خیلی ممنونم. چرا نریم به این بار کوچیک پایین خیابون و نوشیدنی بخوریم؟ | James: Thank you very much. Why don’t we go to this small bar down the street and share a beer or two? |
جردن: ایدهی خوبی داری. بریم. | Jordan: Great idea. Let’s go. |
مکالمه بین دو دوست; بحث در مورد فیلمها یا برنامههای تلویزیونی اخیر
فارسی | English |
---|---|
بحث در مورد فیلمها یا برنامههای تلویزیونی اخیر | Discussing Recent Movies or TV Shows |
نیکول: بالاخره اون فیلمی که بهت گفتم رو دیدی؟ | Nicole: Did you finally see that movie I told you about? |
جین: ببخشید، کدوم فیلم؟ هر روز در مورد فیلمهای جدید به من میگی! | Jane: I’m sorry, which one? You tell me about new movies every day, geek! |
نیکول: اینو نادیده میگیرم. به هر حال، دارم در مورد “The Menu” صحبت میکنم. | Nicole: I’ll just ignore that. Anyway, I’m talking about The Menu. |
جین: آره، این یکی رو دیدم. و راستش، خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. | Jane: Oh yeah, I indeed saw this one. And honestly, I’ve been pretty impressed. |
نیکول: خب، دروغ نمیگم – تحت تاثیر قرار گرفتم که دیدیش. اما از فیلم چی خوشت اومد؟ | Nicole: Well, not gonna lie – I’m impressed that you’ve watched it. But what did you like about the movie? |
جین: اول از همه، به عنوان یک هوادار بزرگ هری پاتر، خیلی خوشحال شدم که رالف فاینس و نقش جدیدش رو دیدم. | Jane: Firstly, as a huge Harry Potter fan, I was thrilled to see Ralph Fiennes and his new role. |
نیکول: موافقم – بازیگریش فوقالعاده است! | Nicole: I agree – his acting skills are fantastic! |
جین: و همچنین، میدونی که من همه چیزهای تاریک – شوخیها، سبکها و غیره – رو دوست دارم. میتونم بهت بگم که این فیلم حالا به طور رسمی توی لیست پنجتای برترم قرار گرفته. | Jane: And also, you know that I like everything dark – humor, style, etc. I can tell you that this movie is now officially on my top-five list. |
مکالمه بین دو دوست; برنامهریزی برای سفر با هم
فارسی | English |
---|---|
برنامهریزی برای سفر با هم | Planning a Trip Together |
کیرا: اوه، نمیتونم برای این تعطیلات صبر کنم. خیلی خستم؛ این دو هفته قراره خیلی خوب باشه. | Keira: Oh, I can’t wait for this vacation. I’m so tired; these two weeks will be a blessing. |
جسیکا: میدونم، دختر. ما همنظریم. | Jessica: I believe you, girl. We are in the same boat. |
کیرا: پس، فکر میکنی کجا باید بریم؟ | Keira: So, where do you think we should go? |
جسیکا: خب، بر اساس بودجهمون و همهی نکات، من گزینهها رو به سه مورد محدود کردم. | Jessica: Okay, according to our budget and all the nuances, I’ve narrowed it down to three options. |
کیرا: وای، انتظار داشتم کمتر باشه. بهم بگو! | Keira: Wow, I’ve expected much less. Tell me! |
جسیکا: برای شروع، همیشه فلوریدا داریم – هر دو به استراحت نیاز داریم و کمی زمان استراحت در ساحل ضرری نداره. و از مامان پرسیدم – میتونیم رایگان در هتلش بمونیم. | Jessica: For starters, we always have Florida – we both need to relax, and some lazy beach time won’t hurt. And I’ve already asked Mom – we can’t stay at her hotel for free. |
کیرا: این عالیه. فعلا به این گزینه میچسبم. | Keira: That sounds fantastic. I’ll stick with this option for now. |
جسیکا: بله، فکر میکردم اینطور بشه. دو گزینهی دیگه هم دارم، اما با تو موافقم. پس، فلوریدا باشه. | Jessica: Yeah, I’ve thought so. I also have two other options, but I agree with you. So, Florida it is. |
کیرا: یای! حالا بریم یه سری خوراکی بگیریم و جشن بگیریم. | Keira: Yay! Now let’s grab some snacks and celebrate. |
مکالمه بین دو دوست; به اشتراک گذاشتن خبرهای هیجانانگیز
فارسی | English |
---|---|
به اشتراک گذاشتن خبرهای هیجانانگیز | Sharing Exciting News |
جنا: سلام، باید چیزی بهت بگم. وقت داری؟ | Jenna: Hey, I have to tell you something. Are you free? |
ایو: بله، چه خبره؟ کنجکاوم! | Eve: Yes, what’s going on? I’m intrigued! |
جنا: خب، میدونی که برای اون امتحان بزرگ درس میخوندم، درسته؟ | Jenna: Okay, so you know how I’ve been studying for that big exam, right? |
ایو: البته. خیلی سخت روی اون کار کردی. | Eve: Of course. You’ve been working so hard on it. |
جنا: خب، امروز نتایج رو گرفتم و با نمرات عالی قبول شدم! | Jenna: Well, I got the results today, and I passed with flying colors! |
ایو: وای، جنا! فوقالعاده است! میدونستم که میتونی. | Eve: Wow, Jenna! That’s amazing! I knew you could do it. |
جنا: ممنون! خیلی خوشحال و خوشحالم. باید جشن بگیریم. | Jenna: Thanks! I’m so relieved and happy right now. We should celebrate. |
ایو: حتما! بیایم امشب بریم بیرون شام بخوریم. مهمون من. | Eve: Absolutely! Let’s go out for dinner tonight. My treat. |
مکالمه بین دو دوست; صحبت دربارهی علایق و سرگرمیها
فارسی | English |
---|---|
صحبت دربارهی علایق و سرگرمیها | Talking About Hobbies and Interests |
تام: سلام، سارا. برای آخر هفته برنامهای داری؟ | Tom: Hey, Sarah. Do you have any plans for the weekend? |
سارا: هنوز نه. چرا میپرسی، تام؟ | Sarah: Not yet. Why do you ask, Tom? |
تام: فکر میکنم بریم کوهنوردی. دوست داری با من بیای؟ | Tom: I’m thinking of going hiking in the mountains. Would you like to join me? |
سارا: خیلی جالبه! همیشه میخواستم کوهنوردی رو امتحان کنم. | Sarah: That sounds fun! I’ve always wanted to try hiking. |
تام: عالیه! میتونیم صبح زود بریم و از هوای تازه لذت ببریم. | Tom: Great! We can go early in the morning and enjoy the fresh air. |
سارا: رو من حساب کن. منم چندتا خوراکی برای خودمون میبرم. | Sarah: Count me in. I’ll pack some snacks for us. |
تام: عالیه! آخر هفتهی فوقالعادهای خواهیم داشت. | Tom: Awesome! It’s going to be a fantastic weekend. |
نتیجهگیری
صحبت با دوستان همیشه لذتبخش است، اما اگر این گفتگو به زبانی غیر از زبان مادری باشد، ممکن است چالشبرانگیز شود. امیدواریم که این مقاله با ارائه نمونههای گفتگو و نکات مفید، به شما در بهبود مهارتهای زبانی کمک کرده باشد. با دوستان خود از این نمونهها استفاده کنید و تا حد امکان تمرین کنید تا اعتماد به نفس و تسلط بیشتری در زبان انگلیسی پیدا کنید.