سلام و احوالپرسی به انگلیسی | مثل یک انگلیسی زبان صحبت کنید

یکی از مهم‌ترین بخش‌های یک مکالمه دو نفره مرحله اولیه یعنی سلام و احوالپرسی است. مرحله ‌ای که نادیده گرفتنش باعث از بین رفتنِ کامل یک ارتباط موثر می‌شود. سلام و احوالپرسی در انگلیسی یکی از مهم‌ترین مهارت‌هایی است که هر فرد باید در ارتباطات اولیه و ادامه‌دار خود مد نظر قرار دهد. در این مقاله، روش‌های مختلفی را برای شروع گفتگو و سلام و احوالپرسی در زمینه‌های مختلف با افراد گوناگون را بیان می‌کنیم. به همین دلیل، پیشنهاد می‌کنیم حتما این مطلب را تا انتها بخوانید و با انواع احوال‌پرسی در انگلیسی آشنا شوید.

Greeting چیست؟

در زبان انگلیسی به سلام و احوال پرسی روزمره، greeting می‌گویند. سلام و احوالپرسی به معنای آغاز یک گفتگو است که معمولاً شامل یک بیان یا حرکت دوستانه می‌باشد و بسته به فرهنگ، محیط و رابطه بین افراد، می‌تواند بسیار متفاوت باشد. اشکال رایج سلام و احوالپرسی عبارت‌اند از:

  • سلام‌های کلامی: مانند “سلام”، “درود”، “صبح بخیر” یا “حال شما چطور است؟”
  • سلام‌های فیزیکی: مانند دست دادن، بغل کردن یا دست تکان دادن.
  • حرکات غیرکلامی: مثل سر تکان دادن یا لبخند زدن.

سلام و احوالپرسی رسمی به انگلیسی با ترجمه فارسی

احوالپرسی‌های رسمی معمولاً برای محیط‌های حرفه‌ای، رویدادهای رسمی یا زمانی که برای اولین بار با کسی ملاقات می‌کنیم، استفاده می‌شوند. این نوع احوالپرسی‌ها منجر به انتقال احترام می‌شود و معمولاً با افرادی که دارای مقام بالاتر هستند یا در موقعیت‌هایی که رعایت ادب ضروری است، به کار می‌روند. حال به بررسی سه موقعیت مختلف در احوالپرسی‌های رسمی می پردازیم:

معرفی خود برای اولین بار

وقتی می‌خواهیم برای اولین بار خود را معرفی کنیم، باید در نظر داشته باشیم که افرادی که با آن‌ها صحبت می‌کنیم هیچ چیزی درباره‌ی ما نمی‌دانند. بنابراین، باید از ابتدایی‌ترین اطلاعات درباره‌ی خود شروع کنیم، مانند نام، سن، ملیت، شغل و تحصیلات. در زیر نمونه مکالمه‌ی بین دو همکار در یک دفترکار را می‌خوانید که مایل‌اند برای اولین بار باهم آشنا شوند.
Sarah: Hi, I’m Sarah Johnson. It’s nice to meet you!
سارا: سلام، من سارا جانسون هستم. خوشبختم که شما را ملاقات می‌کنم.
James: Nice to meet you too, Sarah. I’m James Lee.
جیمز: من هم خوشبختم که ملاقاتت می‌کنم، سارا. من جیمز لی هستم.
Sarah: Great! So, what do you do here, James?
سارا: عالیه! شما در اینجا چه کار می‌کنید، جیمز؟
James: I’m a marketing specialist. I just joined the team last week. How about you?
جیمز: من یک متخصص بازاریابی هستم. هفته گذشته به تیم پیوستم. شما چطور؟
Sarah: I work in the finance department as an analyst. I’ve been here for about two years now.
سارا: من در دپارتمان مالی به عنوان تحلیل‌گر کار می‌کنم. حدود دو سال است که اینجا هستم.
James: That’s interesting! Where are you from?
جیمز: جالب است! اهل کجا هستید؟
Sarah: I’m originally from Canada. I moved here for my job. What about you?
سارا: من اصالتاً اهل کانادا هستم. برای کارم به اینجا منتقل شدم. شما چطور؟
James: I’m from Australia. I moved here for a similar reason, but I’ve always wanted to experience life in a different country.
جیمز: من اهل استرالیا هستم. برای دلیل مشابهی به اینجا آمدم، اما همیشه می‌خواستم زندگی در یک کشور دیگر را تجربه کنم.
Sarah: That sounds exciting! How are you finding it so far?
سارا: این خیلی هیجان‌انگیز به نظر می‌رسد! تا حالا چطور بوده؟
James: It’s been great! Everyone has been really welcoming.
جیمز: خیلی خوب بوده! همه خیلی گرم و صمیمی بوده‌اند.
Sarah: I’m glad to hear that. If you need any tips on the area, feel free to ask!
سارا: خوشحالم که این را می‌شنوم. اگر به نکاتی درباره‌ی این دور و بر نیاز دارید، حتماً بپرسید.

نکات کلیدی

  • با نام خود شروع کنید: همیشه با یک معرفی دوستانه آغاز کنید.
  • اطلاعات اولیه را به اشتراک بگذارید: شامل شغل، ملیت و هر اطلاعات مرتبط دیگری باشید.
  • گفتگو را ادامه دهید: سوالاتی بپرسید تا گفت‌وگو ادامه پیدا کند و علاقه‌تان به گفتگو با طرف مقابل را نشان دهید.
  • جواب درست بدهید: توجه داشته باشید که در جواب Nice to meet you نمیتوانید از me too استفاده کنید، چون شما که از دیدن خودتان خوشحال نمیشید. جواب درست: you too است.

معرفی شخصی به شخص دیگر

در هنگام معرفی یک نفر به نفر دیگر، مهم است که به موقعیت توجه کنید. اگر در یک موقعیت رسمی هستید، باید از عناوین مناسب برای هر دو طرف استفاده کنید. ابتدا با وضوح، نام کامل هر دو نفر را بیان کنید و اطلاعات پس‌زمینه‌ی مرتبط، مانند حرفه‌ها یا علایق مشترکشان را ارائه دهید تا زمینه‌ای برای تعامل ایجاد کنید. هر نقطه مشترکی را که می‌تواند به گفتگو کمک کند، برجسته کنید و مطمعن شوید که هر دو طرف در طول معرفی، احساس راحتی و احترام کنند. در زیر مکالمه‌ای را بین سه نفر داریم که یکی از آن‌ها در حال معرفی دو نفر دیگر به‌هم است.
Mr. Bean: Good morning, Mrs. Parker.
آقای بین: صبح بخیر خانم پارکر.
Mrs. Parker: Good morning, Mr. Bean. How are you?
خانم پارکر: صبح بخیر آقای بین. چطورید؟
Mr. Bean: I’m fine thanks, and you?
آقای بین: خوبم ممنون، شما چطور؟
Mrs. Parker: Not too bad. Mr. Bean, this is my husband Michael, Michael this is Mr. Bean my English teacher.
خانم پارکر: خوبم. آقای بین، این مایکل شوهرمه، مایکل این آقایِ بین، معلم انگلیسی منه.
Mr. Parker: Pleased to meet you.
آقای پارکر: خوشبختم.
Mr. Bean: Pleased to meet you too. Are you from Germany, Mr. Parker?
آقای بین: منم خوشبختم. شما آلمانی هستین آقای پارکر؟
Mr. Parker: Yes, East Germany, from Dresden. And you, are you from London?
آقای پارکر: بله، آلمان شرقی، اهل درسدن. و شما، اهل لندن هستین؟
Mr. Bean: No, I’m from Derby, but I live in London now.
آقای بین: نه، من اهل دربی هستم، اما الان تو لندن زندگی می‌کنم.
Mrs. Parker: Well, goodbye Mr. Bean, it was nice to see you.
خانم پارکر: خب، خداحافظ آقای بین، خوش بودیم دیدیمتون.
Mr. Bean: Yes, goodbye.
آقای بین: بله، خداحافظ.

صحبت با شخصی در مقام بالاتر

در موقعیتی که باید با فردی در موقعیت بالاتری از خود صحبت کنید، مانند مدیر کل، مدیرعامل، ناظر یا استاد، نیاز است که بدانید چگونه گفت‌وگو را شروع کنید یا به سوالات آنها پاسخ دهید. احتمالاً قبلاً آنها را ملاقات کرده‌اید، اما اگر این‌طور نباشد، باید در ابتدای گفت‌وگو خود را معرفی کنید. به گفت‌وگویی بین یک مدیرعامل و یک کارمند جوان در دفتر کار توجه کنید.
Junior Employee: “Hello, Mr. Anderson. My name is Emily, and I’m a new intern here.
امیلی: سلام، آقای اندرسون. نام من امیلی است و من کارآموز جدید اینجا هستم.
Mr. Anderson (CEO): “Hello, Emily. Nice to meet you. How are you finding your internship so far?
آقای اندرسون (مدیرعامل): سلام، امیلی. از آشناییت خوشبختم. تجربه کارآموزی شما تا الان چگونه بوده است؟
Emily: It’s been really exciting! I’m learning a lot and everyone is very helpful.
امیلی: خیلی هیجان‌انگیز بوده! من دارم خیلی چیزها یاد می‌گیرم و همه بسیار کمک‌کننده هستند.
Mr. Anderson: That’s great to hear. What kind of tasks are you working on?
آقای اندرسون: این عالی است. روی چه نوع کارهایی مشغولید؟
Emily: I’ve been helping with research and organizing files for the team.
امیلی: من به تحقیق و سازماندهی فایل‌ها برای تیم کمک می‌کنم.
Mr. Anderson: “Sounds like you’re getting some valuable experience. Do you have any particular goals for your time here?”
آقای اندرسون: به نظر می‌رسد که دارید تجربه ارزشمندی به دست می‌آورید. آیا هدف خاصی برای مدت زمانی که اینجایید دارید؟
Emily: I’d like to learn more about how different departments work together and improve my skills in project management.
امیلی: می‌خواهم بیشتر درباره چگونگی همکاری بخش‌های مختلف یاد بگیرم و مهارت‌های مدیریت پروژه‌ام را بهبود ببخشم.
Mr. Anderson: Those are excellent goals. If you ever need any advice or have questions, feel free to reach out. I’m happy to help.
آقای اندرسون: این‌ها اهداف عالی ای هستند. اگر سوالی داشتید یا به مشاوره نیاز داشتید، راحت باشید و بپرسید. من خوشحال می‌شوم کمک کنم.
Emily: Thank you very much, Mr. Anderson. I appreciate your support.
امیلی: خیلی ممنون، آقای اندرسون. از حمایت شما سپاسگزارم.
Mr. Anderson: You’re welcome, Emily. Keep up the good work.
آقای اندرسون: خواهش می‌کنم، امیلی. به کارتان ادامه دهید.
Emily: I will. Have a great day!
امیلی: حتماً. روز خوبی داشته باشید!

صحبت با افراد نا آشنا

زمانی که می‌خواهیم گفت‌وگویی را با فردی که آشنایی با او نداریم آغاز کنیم، باید به این نکته توجه کنیم که آن‌ها هیچ اطلاعی از شخصیت ما ندارند؛ بنابراین، باید تا حد امکان باز و دوستانه باشیم تا تأثیر مثبتی بگذاریم. این تأثیر به گفت‌وگوها و ارتباطات بیشتر در هر دو زمینه رسمی و غیررسمی در طول زمان منجر می‌شود. از این رو، توصیه می‌شود بر روی شروع یک گفت‌وگوی جذاب تأکید کنید تا بتوانید ارتباط بهتری با فردی که به تازگی با او آشنا شده‌اید برقرار کنید.
در گفت‌وگوی زیر، دو غریبه در یک کنفرانس گفت‌وگوی رسمی دارند.
Dr. Smith: Good afternoon. I’m Dr. Smith. May I introduce myself?
دکتر اسمیت:عصر بخیر. من دکتر اسمیت هستم. می‌توانم خودم را معرفی کنم؟
Ms. Johnson: Good afternoon, Dr. Smith. I’m Ms. Johnson. It’s a pleasure to meet you.
خانم جانسون: عصر بخیر، دکتر اسمیت. من خانم جانسون هستم. از ملاقات با شما خوشحالم.
Dr. Smith: The pleasure is mine, Ms. Johnson. I understand you’re new to this conference. How are you finding it so far?
دکتر اسمیت: افتخاری است برای من، آقای جانسون. من من متوجه شدم که شما در این کنفرانس به تازگی وارد شده‌اید. چگونه آن‌را پیدا کردید؟
Ms. Johnson: Yes, it is my first time attending this conference. How about you? Have you been to this event before?
خانم جانسون: بله، اولین بار است که به این کنفرانس می‌آیم. شما چطور؟ آیا قبلاً در این رویداد حضور داشتید؟
Dr. Smith: I have attended this conference several times over the years. Have you had the chance to meet any interesting people?
دکتر اسمیت: بله، من طی سال‌های گذشته چندین بار به این کنفرانس آمده‌ام. آیا تاکنون با افراد جالبی آشنا شده‌اید؟
 Ms. Johnson: Of course, I had the pleasure of meeting some of my professional colleagues.
خانم جانسون: بله، خوشبختانه با برخی از همکاران حرفه‌ای خود آشنا شدم.
Dr. Smith: How many people do you know here?
دکتر اسمیت: چند نفر را در اینجا می‌شناسید؟
Ms. Johnson: There are couple of colleagues that I know. But, unfortunately, most of them couldn’t attend the conference.
خانم جانسون: چند نفر از همکاران را می‌شناسم. اما متأسفانه، بیشتر آن‌ها نتوانستند به کنفرانس بیایند.
Dr. Smith: Oh, what a bad luck. I hope they can come to the next one, holding next season.
دکتر اسمیت: اوه، چه بدشانسی. امیدوارم آن‌ها بتوانند به کنفرانس بعدی که در فصل آینده برگزار می‌شود بیایند.
Ms. Johnson: Thank you for your sympathy. It was very nice to meet you, Dr. Smith. I look forward to have another chance meeting you.
خانم جانسون: از همدلی شما سپاسگزارم. خیلی خوشحال شدم که با شما آشنا شدم، دکتر اسمیت. امیدوارم فرصتی دیگر برای ملاقات با شما داشته باشم.
Dr. Smith: Thank you, Ms. Johnson. You as well.
دکتر اسمیت: متشکرم، خانم جانسون. همچنین.

سلام و احوال‌ پرسی غیررسمی

آغاز یک گفتگوی غیررسمی بستگی به محیط و افرادی که با آن‌ها در ارتباط هستید دارد. به عنوان مثال، زمانی که در یک گردهمایی خانوادگی، دورهمی دوستانه، یا موقعیتی که نیاز به اختصار و ادب خاصی نیست هستید، می‌توانید با هر سبکی به صحبت با آن افراد ارتباط برقرار کنید. احوال‌پرسی‌های غیررسمی نشانه نزدیکی و آشنایی با کسی است که قبلاً او را ملاقات کرده‌اید یا مدتی است که می‌شناسید و گاهی اوقات راهی تأثیرگذار برای ابراز محبت به آن‌هاست. در عین حال، احوال‌پرسی‌های رسمی بیشتر بر اساس ادب و احترام به ارتباطی که با افراد ناشناخته در زمینه‌های رسمی و غیر رسمی دارید، بنا شده است.
در پاراگراف‌های زیر، به برخی از نمونه‌های گفت‌وگوهای غیررسمی در موقعیت‌های مختلف پرداخته‌ایم که در ارتباطات روزمره مفید و کاربردی هستند.

سلام و احوال ‌پرسی با یک دوست پس از مدت طولانی

برقراری ارتباط دوباره با کسی پس از یک دوره طولانی می‌تواند هم تازه‌کننده و هم نوستالژیک باشد، زیرا فرصتی برای زنده کردن روابط قدیمی و به اشتراک‌گذاری اخبار جدید از زندگی یکدیگر فراهم می‌آورد. هنگام سلام و احوال‌پرسی با کسی که سال‌ها ندیده‌اید، گفت‌وگو معمولاً با یک خوش و بش گرم و پرشور به خاطر گذشت زمان آغاز می‌شود. این تبادل اولیه، معمولاً شامل ابراز شادی از دیدار دوباره، تأمل بر تجربیات گذشته و پرسش درباره تحولات اخیر زندگی یکدیگر است.

Jane: Hi Max! It’s been a long time. How have you been?
جین: سلام مکس! مدت زیادی است که ندیدمت. حالت چطور است؟

Max: Hi! Yes, it’s been a while. I’ve been working on my thesis. How about you?
مکس: سلام! بله، مدت زیادی است. من مشغول نوشتن پایان‌نامه‌ام بودم. تو چطور؟

Jane: I’ve been moving to another house lately. It’s nice to hear from you. Do you want to catch up over coffee or lunch sometime?
جین: اخیراً در حال جابه‌جایی به خانه جدید بودم. خوشحالم این ها را میشنوم. می‌خواهی برای قهوه یا ناهار دور هم جمع شویم؟

Max: That sounds good! When are you free?
مکس: ایده خوبی است! کی وقت داری؟

Jane: How about Saturday afternoon? Does that work for you?
جین: چه طوره که شنبه بعدازظهر همدیگر را ببینیم؟ آیا برای تو مناسب است

Max: Yes, that works for me. Looking forward to it!

مکس: بله، این زمان برای من مناسب است. منتظر آن هستم!

Jane: Great! I’m looking forward to catching up. See you then!

جین: عالی است! من هم منتظر دیدارت هستم. تا آن موقع، می‌بینمت!

Max: See you soon!

مکس: به زودی می‌بینمت!

سلام و احوال‌پرسی با یک دوست پس از مدت کوتاه

زمانی که پس از مدت کوتاهی با دوستان و خانواده‌ی خود ملاقات می‌کنیم، واضح است که نیازی به پرسیدن سوالاتی درباره زمان‌های گذشته نیست. زیرا اخیراً یکدیگر را دیده‌ایم و از رویدادهای قبلی زندگی آن‌ها مطلع هستیم. بنابراین، باید بر روی رویدادها و وضعیت‌های اخیر که مایل به دانستن آن‌ها هستید تمرکز کنید. استفاده از برخی کلمات و عبارات که عنصر زمان را نشان می‌دهند، به خواننده کمک زیادی می‌کند تا بفهمد آخرین گفتگو چه زمانی انجام شده است.

Jamie: Hey Taylor! It feels like I just saw you the other day. How’s it going?
جیمی: “سلام تیلور! انگار همین دیروز تو را دیدم. حالت چطور است؟”

Taylor: Hey Jamie! It’s going well. I know, right? It’s only been a week, but it feels like so much has happened. How have you been?
تیلور: “سلام جیمی! خوب است. می‌دانم، درست است؟ فقط یک هفته گذشته، ولی انگار خیلی چیزها اتفاق افتاده است. تو چطور بوده‌ای؟”

Jamie: I’ve been good, just keeping busy with work. I’ve been meaning to ask you about that new movie you mentioned. Did you get a chance to see it?
جیمی: “خوب بوده‌ام، فقط مشغول کار هستم. می‌خواستم از تو درباره آن فیلم جدیدی که گفتی بپرسم. فرصت دیدن آن را پیدا کردی؟”

Taylor: Oh, I did! It was really good. I think you’d enjoy it. We should definitely go together sometime and check out another one.
تیلور: “آره، دیدم! واقعاً خوب بود. فکر می‌کنم تو هم از آن لذت خواهی برد. حتماً باید با هم برویم و فیلم دیگری را هم ببینیم.”

Jamie: That sounds like a great idea! I’d love to. What about this weekend? Maybe Saturday?
جیمی: “این ایده عالی به نظر می‌رسد! خوشحال می‌شوم. درباره این آخر هفته چه طور؟ شاید شنبه؟”

Taylor: Saturday works for me. I’m free in the afternoon. How about you?
تیلور: “شنبه برای من مناسب است. بعدازظهر آزاد هستم. تو چطور؟”

Jamie: Afternoon is perfect. Let’s plan for a matinee and grab some dinner afterward. I’m excited to catch up and see the movie.

جیمی: “بعدازظهر عالی است. بیایید برنامه‌ریزی کنیم برای یک نمایش فیلم و بعداً شام بخوریم. خوشحالم که دوباره ملاقات می‌کنیم و فیلم را می‌بینیم.”

Taylor: Sounds like a plan! I’m looking forward to it. I’ll check movie times and let you know.

تیلور: “به نظر خوب می‌رسد! منتظر آن هستم. وقت‌های فیلم را بررسی می‌کنم و به تو اطلاع می‌دهم.”

Jamie: Great! I’ll see you Saturday then. Can’t wait!

جیمی: “عالی است! پس شنبه می‌بینمت. بی‌صبرانه منتظرم!”

Taylor: Me too! See you soon!

تیلور: “من هم همینطور! به زودی می‌بینمت!”

پرسیدن درباره یک دوست مشترک

بر اساس نیازهای اجتماعی ضروریمان، ما ملزم به داشتن طیف وسیعی از دوستان هستیم. گاهی اوقات، فرصت داریم که این دایره را با برقراری ارتباط نزدیک‌تر با دوستان دوستانمان گسترش دهیم. دیدار با برخی از آنها لذت‌بخش است، اما گاهی اوقات مشغولیت‌های زندگی و کار ما مانع از این می‌شود. بنابراین، بهتر است درباره حال دوستان مشترک‌مان بپرسیم تا با وجود سبک زندگی شلوغ خود، از حال آنها باخبر باشیم. در گفتگوی زیر، می‌توانید بخشی از گفتگو را مشاهده کنید که در آن دو دوست درباره دوستان مشترکشان از هم سوال می‌کنند.

Alex: Hey Sam! How have you been?
الکس: سلام سم! حالت چطور است؟

Sam: Hey Alex! I’m good. It’s been a while. Have you heard from any of our friends lately?
سم: سلام الکس! خوبم. مدتی است که ندیدمت. اخیراً از دوستانمان خبری شنیده‌ای؟

Alex: Yeah, I talked to Jess recently. She’s busy with work but doing well. What about Mike and Laura?
الکس: بله، به تازگی با جس صحبت کردم. او مشغول کار است ولی خوب است. مایک و لورا چطور؟

Sam: I haven’t heard from Mike, but I saw Laura last week. She’s planning a big trip this summer.
سم: از مایک خبری ندارم، ولی هفته پیش لورا را دیدم. او در حال برنامه‌ریزی برای یک سفر بزرگ در تابستان است.

Alex: That’s cool! I haven’t heard from Jamie in a long time. Any news on them?
الکس: این جالب است! مدت زیادی است که از جیمی خبری ندارم. خبری از او هست؟

Sam: Jamie’s been quiet. I think they’re busy with a project. Maybe we should reach out to them.
سم: جیمی کم‌حرف شده. فکر می‌کنم مشغول یک پروژه است. شاید باید با او تماس بگیریم.

Alex: Good idea. Let’s try to get everyone together soon.
الکس: ایده خوبی است. بیایید سعی کنیم به زودی همه را دور هم جمع کنیم.

Sam: Sounds good! Let me know when you have a plan.
سم: خیلی خوب است! وقتی برنامه‌ای داشتی، به من اطلاع بده.”

Alex: Will do! Talk to you soon.
الکس: حتماً! به زودی با هم صحبت می‌کنیم.

Sam: Talk soon!
سم: به زودی می‌بینمت!

قشنگ‌ترین جملات احوال‌پرسی به انگلیسی

برای شروع یک مکالمه به زبان انگلیسی، استفاده از جملات زیبا و مودبانه در احوال‌پرسی می‌تواند تاثیر مثبتی داشته باشد. برخی از زیباترین جملات احوال‌پرسی به انگلیسی شامل:

Hello, how are you today?

سلام، حال شما چطور است امروز؟

Good morning! How’s everything going?

صبح بخیر! اوضاع چطور است؟

Hi! It’s so nice to see you. How have you been?

سلام! خیلی خوشحالم که شما رو می‌بینم. حالتون چطور بوده؟

How’s your day treating you?

روزتان چطور می‌گذرد؟

What’s new with you?

چه خبر تازه‌ای داری؟

Hey there! Long time no see. How have you been?

سلام! مدت زیادی بود ندیده بودمت. حالت چطور بوده؟

Good evening! How’s your day been so far?

عصر بخیر! روزت تا حالا چطور گذشته؟

Hi! How are things on your end?

سلام! اوضاع شما چطور است؟

What have you been up to lately?

این اواخر مشغول چه کاری بودی؟

این جملات نه تنها مودبانه هستند، بلکه حس توجه و علاقه به طرف مقابل را نیز منتقل می‌کنند و می‌توانند به شروع یک مکالمه دوستانه انگلیسی کمک کنند.

سلام و احوال‌پرسی رسمی و غیر رسمی در ایمیل و نامه و پیامک

یکی از راه های در ارتباط بودن با افراد با موقعیت شغلی و مکانی مختلف، ایمیل ، نامه و پیامک نوشتن است. مثل ایمیل زدن به استاد دانشگاه، نامه زدن به روابط عمومی شرکت ها و یا پیامک زدن به یک دوست. در این بخش به بررسی عبارات معمول در این روش‌های ارتباطی میپردازیم.

احوالپرسی در ایمیل، نامه‌ و پیامک‌های رسمی

معمولا برای شروع ایمیل‌ها و نامه‌های رسمی بسته به شخصی که دریافت‌ کننده‌ی آن است، از کلمات متفاوتی استفاده می‌شود. برای مثال، وقتی مخاطب ما یک شخص با عنوان دکتری است، ما باید حتما در شروع ایمیل و نامه‌یمان به عنوان اون فرد اشاره کنیم.

1. Dear [Name or Title],
Example: Dear Mr. Smith,
{اسم یا عنوان} عزیز،

2. Greetings, [Name or Title],
Example: “Greetings, Ms. Lee,”
با سلام خدمت {اسم یا عنوان}،

3. Esteemed [Title or Name],
Example: “Esteemed Chairperson,”
{اسم یا عنوان} محترم،

4. Dear Sir/Madam,
خانم یا آقای عزیز،

از این عبارت، زمانی که اسم یا عنوان شخص دریافت کننده‌ی ایمیل را نمی‌دانیم استفاده می‌کنیم.

5. To [Name or title],
Example: To my esteemed colleague,
به {اسم}،

6. Good morning/afternoon/evening [Name],
Example: Good morning, Ms. Garcia,
صبح/ بعد از ظهر/ عصر بخیر{اسم}،

7. To Whom It May Concern,
به هرکسی که این محتوا مربوط میشود
(وقتی نمی‌دانیم دریافت کننده کیست)

 

 

احوالپرسی در ایمیل، نامه‌ و پیامک‌های غیر‌رسمی

در مواقعی که به آشنایان یا کسایی که با آنها قبل‌تر در ارتباط بودیم، ایمیل یا نامه میزنیم، دیگر لازم به استفاده‌ از عناوین رسمی در آغاز مکالمات نیست. بلکه میتوانیم با استفاده از عبارات دوستانه‌تر، میزان صمیمیت خود را به مخاطبمان نشان دهیم. در مکالمات غیر‌رسمی، می‌توانیم از چند نوع “سلام” برای آغاز مکالمه استفاده کنیم که در مثال‌های زیر آن‌ها را برسی می‌کنیم.

1. Hi [Name],
Example: “Hi Sarah,”
سلام {اسم}،
مثال: سلام سارا،

2. Hey [Name],
Example: “Hey Mike,”

سلام {اسم}،
مثال: سلام مایک،

3. Hello [Name],
Example: “Hello Jessica,”
سلام {اسم}،
مثال: سلام جسیکا،

4. What’s up, [Name]?
Example: “What’s up, Tom?”
چه‌ خبر، {اسم}،
مثال: چه خبر، تام؟

5. Hi there,
سلام سلام،
بیشتر در مواقع دوستانه و خودمانی استفاده می‌شود.

سلام و احوال‌پرسی در زمان ورود و خروج

شیوه ارتباط ما با افراد بستگی به زمان و محیط دارد؛ بنابراین، باید نکات خاصی را در نظر بگیریم زمانی که گفت‌وگو را شروع می‌کنیم یا آن را به پایان می‌رسانیم. به عنوان مثال، زمانی که می‌خواهید گفتگویی را با کسی آغاز کنید، باید از عباراتی استفاده کنید که مرتبط و مناسب باشد. در پاراگراف‌های زیر، عبارات و جملاتی را که می‌توانید در موقعیت‌های رسمی و غیررسمی هنگام ورود به جایی یا خروج از آن استفاده کنید، معرفی خواهیم کرد.

احوال‌ پرسی رسمی هنگام ورود به مکانی

احوال‌پرسی‌های رسمی معمولاً در محیط‌های حرفه‌ای یا تجاری، یا هنگام ملاقات با کسی برای اولین بار استفاده می‌شود. مثال:

• Good morning/afternoon/evening.
• صبح بخیر/بعدازظهر بخیر/شب بخیر
• How do you do?
• حال شما چطور است؟

• It’s a pleasure to meet you.
• از دیدار شما خوشبختم

• I’m delighted to be here.
• خوشحالم که اینجا هستم

احوال‌پرسی غیررسمی هنگام ورود به مکانی

احوال‌پرسی‌های غیررسمی با دوستان، خانواده و افرادی که خوب می‌شناسید، استفاده می‌شود.مثال:

• Hi/Hey.
• سلام/هی
• What’s up?
• چه خبر؟
• Good to see you.
• خوب است که تو را می‌بینم
• How are you doing?
• حالت چطور است؟
• Long time no see!
• مدت زیادی است که ندیدمت

توجه: سطح رسمی بودن می‌تواند به زمینه فرهنگی نیز بستگی داشته باشد. در برخی فرهنگ‌ها، حتی در موقعیت‌های غیررسمی نیز استفاده از احوال‌پرسی‌های رسمی رایج‌تر است.

احوال‌پرسی رسمی هنگام خروج از مکانی

استفاده در محیط‌های حرفه‌ای یا رسمی. مثال‌ها:

  • Goodbye.
  • خداحافظ
  • It was a pleasure speaking with you.
  • گفتگو با شما لذت‌بخش بود
  • Thank you for your time.
  • از وقتی که گذاشتید، متشکرم
  • I look forward to our next meeting.
  • منتظر ملاقات بعدی‌مان هستم
  • Have a good day/evening/weekend.
  • روز/شب/آخر هفته خوبی داشته باشید

احوال‌پرسی غیررسمی هنگام خروج از مکانی

استفاده با دوستان، خانواده و آشنایان. مثال‌ها:

  • See you later.
  • بعداً می‌بینمت
  • Bye
  • خداحافظ
  • Take care.
  • مواظب خودت باش
  • Talk to you soon.
  • به زودی صحبت می‌کنیم
  • See ya
  • می‌بینمت

نتیجه گیری
در نتیجه، گفتگوها بسته به محیط، سطح رسمی بودن و هدف تعامل، تفاوت‌های زیادی دارند. گفتگوهای غیررسمی، که معمولاً با تبادل‌های راحت و دوستانه مشخص می‌شود، به‌ طور معمول برای تعاملات غیررسمی میان دوستان یا آشنایان استفاده می‌شود و بر به‌ روزرسانی‌های شخصی و علایق مشترک تمرکز دارد. در مقابل، گفتگوهای رسمی ساختارمندتر و مودبانه‌تر هستند و برای محیط‌های حرفه‌ای یا رویدادهای رسمی که در آن‌ها ارتباط روشن و احترام از اهمیت بالایی برخوردار است، مناسب‌اند.
هر دو نوع گفتگو وظایف اساسی خود را دارند: گفتگوهای غیررسمی ارتباطات شخصی و دوستی را تقویت می‌کنند، در حالی که گفتگوهای رسمی شبکه‌سازی حرفه‌ای و گفت‌وگوی ساختاریافته را تسهیل می‌کنند. درک نکات دقیق هر نوع به درستی پیمایش محیط‌های اجتماعی و حرفه‌ای کمک می‌کند و اطمینان می‌یابد که ارتباطات هم مناسب و هم مؤثر است.

تمرین

برای درک بهتر موضوعاتی که در این مقاله ارائه شد، چند تمرین را برایتان آماده کرده‌ایم که با پاسخ دادن به آنها، میتوانید دانش خود را ارزیابی کنید. در تمارین پایین، شرایطی شرح داده شده است که با توجه به آن، می‌بایست مکالمه‌ی درست را از بین دو گزینه انتخاب کنید.

Question 1
You receive a message from your boss asking you to send an update on the project. Which option is a more appropriate response?

A) “Dear [Boss’s Name], I will send the project update shortly. Thank you for your patience.
B) “Hey, I’ll get that to you asap!”

Question 2
Your friend texts you to see if you want to go out for dinner. Which response would be considered informal?

A) “I would be delighted to join you for dinner.”
B) “Sure, sounds fun! What time?”

Question 3
You need to request a meeting with a professor. Which of the following is the most formal way to ask?

A) “Can we meet soon?”
B) “Dear Professor [Name], I hope you are well. I would like to request a meeting at your convenience.”

Question 4
A colleague messages you about plans for the weekend. What would be a suitable informal response?

A) “Awesome! I can’t wait for the weekend!”
B) “I appreciate the invitation, but I have prior commitments.”

Question 5
If you are writing an email to a client, which of these options is the most appropriate opening?

A) “Hey there!”
B) “Dear [Client’s Name], I hope this message finds you well.”

Question 6
Your sibling texts you to ask how you’re doing. Which reply is informal?

A) “I’m good! Just chilling at home. How about you?”
B) “I am doing well, thank you for asking.”

Answer keys:
1. A
2. B
3. B
4. A
5. B
6. A

3 دیدگاه
  1. ali

    thank you so much

  2. مهرنوش

    ممنون برای اطلاعات خوب

  3. فاطمه

    سلام..
    خیلی ممنون ، عالی و مفید بود 🙂

ارسال یک نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.