اسامی رنگ ها در زبان انگلیسی(۳۱ رنگ اصلی و فرعی)

احتمالا برای شما هم پیش آمده که بخواهید رنگی را در مکالمات انگلیسی خود به کار ببرید. هنگام صحبت در مورد موضوعات مختلف، ممکن است لازم باشد به رنگ ها در زبان انگلیسی اشاره کنید. این مکالمه می‌تواند در مورد لباس، غذا یا حتی آب و هوا باشد، برای مثال “به آن ابرهای خاکستری در آسمان نگاه کنید!” بنابراین می‌بینید که رنگ‌ها همه‌جا هستند و مهم است که نام انگلیسی آنها را یاد بگیرید تا بتوانید ارتباط موثرتری برقرار کنید.

در این مطلب به رنگ‌های اصلی و فرعی زبان انگلیسی خواهیم پرداخت و تعداد زیادی از پرکاربردترین رنگ‌های انگلیسی را با ترجمه فارسی برای شما لیست می‌کنیم. در این بخش، نام‌های انگلیسی برای طیف وسیعی از رنگ‌ها به شما ارائه می‌شود که به شما دامنه لغات خود را گسترش می‌دهد. نام این رنگ‌ها را بیاموزید تا واژگان خود را در انگلیسی بهبود بخشید.

Color درست است یا Colour؟

در زبان انگلیسی آمریکایی رنگ را (Color) می‌نویسند و در زبان بریتانیایی (Colour). بسته به اینکه شما کدام یکی از لهجه‌های انگلیسی را انتخاب می‌کنید این املا می‌تواند تغییر کند. ما در این مطلب از انگلیسی آمریکایی استفاده می‌کنیم و کالِر را Color می‌نویسیم. اما بیایید باهم نگاهی به اسامی پرکاربردترین رنگ‌های انگلیسی بیندازیم.

 

اسامی رنگ‌ ها در زبان انگلیسی (رنگ‌های اصلی و فرعی)

Color رنگ
White سفید
Yellow زرد
Blue آبی
Red قرمز
Green سبز
Black مشکی
Brown قهوه‌ای
Azure لاجوردی
Ivory استخوانی
Teal سبزآبی
Silver نقره
Purple بنفش
Navy blue سرمه‌ای
Pea green سبز نخودی
Gray خاکستری
Orange نارنجی
Maroon عنابی
Charcoal زغالی
Aquamarine یشمی
Coral مرجانی
Fuchsia سرخابی
Wheat گندمی
Lime سبز مغز پسته‌ای/ لیمویی
Crimson زرشکی
Khaki خاکی
Hot pink صورتی گرم
Magenta ارغوانی
Golden طلایی
Plum آلویی
Olive زیتونی
Cyan فیروزه‌ای

لیست رنگ‌ها به زبان انگلیسی + مثال

White (سفید)

Two blacks do not make a white.

دو سیاه رنگ سفید را نمی‌سازند.

نکته: این یک ضرب‌المثل انگلیسی است به این معنی که: اینکه کس دیگری کار اشتباهی را انجام داده است، اشتباه شما را توجیه نمی‌کند.

Yellow (زرد)

Don’t park your car on double yellow lines.

ماشین خود را روی خطوط دوتایی زرد پارک نکنید.

Blue (آبی)

The sky is not less blue because the blind man does not see it.

آسمان کمتر آبی نیست، چون نابینا آن را نمی‌بیند.

نکته: این یک ضرب‌المثل انگلیسی است به این معنی که: فقط به این دلیل که یک نفر چیز را قبول ندارد، دلیل نمی‌شود که آن چیز حقیقت نداشته باشد.

Red (قرمز)

Should I buy a red car or a blue car?

ماشین قرمز بخرم یا آبی؟

Green (سبز)

The color of leaves is green in summer.

رنگ برگ‌ها در تابستان سبز است.

Black (مشکی)

The black ox has trod on his foot.

گاو سیاه پایش را زیر پا گذاشته است.

نکته: این یک ضرب‌المثل انگلیسی است به این معنی که: کسی بدشانسی آورده است. یاوقتی نمی‌توانی یک اتفاق بد را تغییر دهی پس باید آن را بپذیری.

Brown (قهوه‌ای)

Both my parents have curly brown hair.

هر دو پدر و مادر من موهای قهوه ای مجعدی دارند.

Azure (لاجوردی)

His eyes are azure.

چشمانش لاجوردی است.

Ivory (استخوانی)
My shirt is more ivory color than white.

رنگ پیراهن من بیشتر به رنگ استخوانی است تا سفید.

Teal (سبزآبی)
Light yellow and light blue teal are good fog colors.

زرد روشن و سبز آبی روشن رنگ‌های مه خوبی هستند.

Silver (نقره‌ای)
Wisdom is better than gold or silver.

عقل بهتر از طلا یا نقره است.

نکته: این یک ضرب‌المثل انگلیسی است به این معنی که: ارزش عقل بیشتر از ثروت است.

Purple (بنفش)
His face turned purple with rage.

صورتش از خشم بنفش شد.

Navy blue (سرمه‌ای)
You’re looking very nautical in your navy blue sweater.

با ژاکت آبی سرمه ‌ی خود بسیار دریایی به نظر می‌رسید.

Pea green (سبز نخودی)
She wears a pea green full – length skirt , which makes her look very lovely.

او یک دامن تمام قد  به رنگ سبز نخودی می‌پوشد که او را بسیار دوست داشتنی نشان می‌دهد.

Gray (خاکستری)
Gray is intermediate between black and white.

خاکستری، رنگی بین سیاه و سفید است.

Orange (نارنجی)
That’s a funny combo – pink and orange.

این یک ترکیب بامزه است – صورتی و نارنجی.

Maroon (عنابی)
She wore black tights, and maroon socks that stuck up above her boots.

او جوراب شلواری مشکی پوشیده بود و جوراب‌های عنابی رنگی که بالای چکمه‌هایش چسبیده بود.

Charcoal (زغالی)
Charcoal, navy or brown are more discreet than black or other colours.

زغالی، سرمه‌ای یا قهوه ای محتاط تر از رنگ‌های مشکی یا رنگ‌های دیگر هستند.

Aquamarine (یشمی)
Aquamarine is a pale tint between cyan and green.

رنگ یشمی، یک رنگ کم رنگ بین فیروزه‌ای و سبز است.

Coral (مرجانی)
She was wearing a coral necklace.

او گردنبند مرجانی به گردن داشت.

Fuchsia (سرخابی)
The sky is glowing fuchsia, orange.

آسمان سرخابی(فوکسی)، نارنجی درخشان است.

Wheat (گندمی)
The fields were yellow with wheat.

مزارع از گندم زرد شده بود.

Lime (لیمویی)
Lime is a color that is a shade of green, so named because it is a representation of the color of the citrus fruit called limes.

لیمویی رنگی است که سایه‌ای از سبز دارد و به این دلیل نامگذاری شده است که نشان‌دهنده رنگ مرکباتی به نام لیمو است.

Crimson (زرشکی)
Crimson is her favorite color.

زرشکی رنگ موردعلاقه اوست.

Khaki (خاکی)
A guy in khaki shorts was carrying a video camera.

مردی با شورت خاکی یک دوربین فیلمبرداری در دست داشت.

Hot pink (صورتی تند)
Who is the woman dressed in hot pink?

زنی که لباس صورتی تند پوشیده کیست؟

Magenta (ارغوانی)
Although it is summer, she is wearing magenta stockings and black shoes with delicate straps.

با اینکه تابستان است اما جوراب ارغوانی و کفش مشکی با بند ظریف پوشیده است.

Golden (طلایی)
The sun was surrounded by a golden haze.

خورشید توسط مه طلایی احاطه شده بود.

Plum (آلویی)
Plum is a deep purple color.

آلویی یک رنگ بنفش تیره است.

Olive (زیتونی)
The skirt she wears is olive.

دامنی که می‌پوشد زیتونی است.

Cyan (فیروزه‌ای)
Yellow and cyan produces green, and yellow and magenta produces red.

زرد و فیروزه‌ای، سبز، و زرد و سرخابی، قرمز تولید می‌کنند.

 

ارسال یک نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.