افعال پرکاربرد انگلیسی (قسمت اول) 

در مقاله قبل به بررسی مهمترین و پرکاربردترین فعل‌ها در زبان انگلیسی پرداختیم. لیستی که در آن مقاله قرار داده‌ایم، درواقع افعال پایه انگلیسی هستند. اما گستردگی زبان انگلیسی همین‌جا به پایان نمی‌‍رسد و برای موقعیت‌های مختلف نیاز دارید فعل‌های بیشتری یاد بگیرید. در لیست زیر تعداد زیادی از افعال مهم زبان انگلیسی را خواهید دید که با یک مثال و ترجمه آن همراه است. این افعال به دلیل تعداد بالا در سه لیست به ترتیب الفبا گنجانده شده‌‎اند و شما برای دسترسی به لیست‌های بعدی کافیست روی لینک انتهای این مقاله کلیک کنید.

فعل مثال ترجمه
Accuse  Tom accused me of lying. تام من را متهم به دروغ گفتن کرد.
Achieve  She achieved remarkable results  او به نتایج قابل توجهی دست یافت.
Acknowledge  She acknowledged receiving assistance.  او دریافت کمک را تأیید کرد.
Acquire  Meg acquired many new friends.  مگ دوستان جدید زیادی پیدا کرد.
Adapt  He adapted himself to his new life.  او خودش را با زندگی جدیدش وفق داد.
Add  I added a room to my house.  یک اتاق به خانه‌ام اضافه کردم.
Adjust  You will soon adjust to living in a dormitory.  به زودی با زندگی در خوابگاه سازگار می‌شوید.
Admire  I admire your confidence.  من اعتماد به نفس شما را تحسین می‌کنم.
Admit  He was embarrassed to admit making a mistake.  او از اعتراف به اشتباه خجالت می‌کشید.
Adopt  I liked your idea and adopted it.  من از ایده شما خوشم آمد و آن را پذیرفتم.
Adore  He adores his grandfather.  او پدربزرگش را می‌پرستد.
Advise  He advised applying at once.  او توصیه کرد یکباره درخواست بدهید.
Afford  I can’t afford to spend any more money this week.  من نمی‌توانم این هفته پول بیشتری خرج کنم.
Agree  Why did you agree to meet her in the first place?  چرا از ابتدا موافقت کردید با او ملاقات کنید؟
Aim  We aim to increase the speed of delivery.  هدف ما افزایش سرعت تحویل است.
Allow  Swimming isn’t allowed here.  شنا در اینجا ممنوع است.
Announce  She announced her intention to retire.  او اعلام کرد که قصد دارد بازنشسته شود.
Anticipate  I didn’t anticipate having to do the cooking myself!  من پیش‌بینی نمی‌کردم که باید خودم آشپزی کنم!
Apologize  You don’t have to apologize.  شما مجبور نیستید عذرخواهی کنید
Appear  Jack appears to be tired today.  به نظر می‌رسد جک امروز خسته است.
Apply  Tom applied for a leave of absence.  تام درخواست مرخصی داد.
Appreciate  I appreciate your effort.  من از تلاش شما قدردانی می‌کنم.
Approach  She approached him with a smile on her face.  با لبخندی بر لب به او نزدیک شد.
Approve  I don’t think Tom would approve.  من فکر نمی‌کنم تام قبول کند.
Argue  I don’t want to argue with you.  من نمی‌خواهم با شما بحث کنم.
Arise  The problem has arisen simply because you didn’t follow my instructions.  مشکل صرفا به این دلیل است که شما دستورالعمل های من را دنبال نکردید.
Arrange  Have you arranged to meet Mark this weekend?  آیا قرار گذاشتید که با مارک این آخر هفته ملاقات کنید؟
Arrive  We arrived home late.  دیر رسیدیم خونه.
Ask  Historians frequently ask to consult the collection.  مورخان اغلب درخواست می‌کنند که با مجموعه مشورت کنند.
Assume  I assume Tom didn’t show up.  فکر می‌کنم تام ظاهر نشد.
Assure  I assure you Tom will be perfectly safe.  من به شما اطمینان می‌دهم که تام کاملا در امان خواهد بود.
Astonish  I was astonished by his ignorance.  از نادانی او متحیر شدم.
Attach  You need to attach your photo to the application form.  شما باید عکس خود را به فرم درخواست پیوست کنید.
Attempt  Are you going to attempt to pass the exam?  آیا قصد دارید در امتحان قبول شوید؟
Attend  She attends school at night.  او شب‌ها به مدرسه می‌رود.
Attract  Tom certainly attracted a lot of attention.  تام قطعا توجه زیادی را به خود جلب کرد.
Avoid  She decided to be a nun in order to avoid meeting him.  او تصمیم گرفت راهبه شود تا از ملاقات با او جلوگیری کند.
Awake  Tom awoke at daybreak.  تام در سحر از خواب بیدار شد.
Bake  Tom baked some muffins.  تام مقداری کلوچه پخت.
Bathe  I bathe every day.  من هر روز حمام می‌کنم.
Be  He is immature.  او نابالغ است.
Bear  I wish she wouldn’t eat so fast. I can’t bear watching her.  کاش اینقدر سریع غذا نمی‌خورد طاقت تماشای او را ندارم.
Beat  You can’t beat me.  تو نمیتونی منو شکست بدی.
Become  John became very sick.  جان خیلی مریض شد.
Beg  I beg to differ with you.  من با شما مخالف هستم.
Begin  The leaves begin to fall when autumn comes.  با آمدن پاییز، برگ‌ها شروع به ریزش می‌کنند.
Behave  Tom always behaves himself well. However, Mary does not.  تام همیشه با خودش خوب رفتار می‌کند. با این حال، مریم این کار را نمی‌کند.
Believe  I believe you’re right.  من معتقدم حق با شماست.
Belong  This bicycle belongs to me.  این دوچرخه مال من است.
Bend   Lie flat and let your knees bend. صاف دراز بکشید و اجازه دهید زانوهایتان خم شوند.
Bet  I bet you know French.  شرط می‌بندم فرانسوی بلدی.
Bind  Do you bind books?  کتاب صحافی می‌کنی؟
Bite  I got bitten by mosquitoes.  پشه مرا گزید.
Blow  Tom blew himself up accidentally.  تام به‌طور تصادفی خود را منفجر کرد.
Boil  Please boil an egg for me.  لطفا برای من یک تخم مرغ بجوشانید.
Borrow  I need to borrow your car.  باید ماشینت را قرض بگیرم.
Bounce   Bounce the ball and try and hit it over the net. توپ را پرتاب کنید و سعی کنید آن را از روی تور بزنید.
Bow  Every child bowed to the teacher.  همه بچه‌ها به معلم تعظیم کردند.
Break  We broke up.  ما جدا شدیم.
Breed  Rabbits breed quickly.  خرگوش‌ها به سرعت تولید مثل می کنند.
Bring  I brought some dessert.  کمی دسر آوردم.
Broadcast  We broadcast news on The Hour.  ما اخبار را در The Hour پخش می‌کنیم.
Build  We need to build a fire.  ما باید آتش درست کنیم.
Burn  The spy burned the papers.  جاسوس اوراق را سوزاند.
Burst  John burst into the room.  جان وارد اتاق شد.
Buy  I’ll buy a lot of candies for you.  من برای شما آب‌نبات‌های زیادی می‌خرم.
Calculate  A computer can calculate very rapidly.  یک کامپیوتر می‌تواند خیلی سریع محاسبه کند.
Can/Could  Can you give me a ring at about 10?  می‌شه حدود ساعت 10 یک تماس با من بگیری؟
Care  Would you care to join us for dinner?  آیا دوست دارید برای شام به ما بپیوندید؟
Carry  I don’t carry cash anymore.  من دیگر پول نقد حمل نمی‌کنم.
Catch  Let’s catch a bite.  بیا لقمه بگیریم.
Celebrate  We’re celebrating Tom’s birthday.  ما تولد تام را جشن می‌گیریم.
Change  I changed my mind.  نظرم عوض شد.
Choose  Every day is beautiful if you choose to see it.  هر روز زیباست اگر بخواهید آن را ببینید.
Chop  Tom chopped down the tree that was in our front yard.  تام درختی را که در حیاط خانه ما بود، قطع کرد.
Claim  This diet claims to eliminate toxins from the body.  این رژیم ادعا می‌کند که سموم را از بدن دفع می‌کند.
Climb  Carlos climbed the mountain.  کارلوس از کوه بالا رفت.
Cling  The mud clung to his shoes.  گل به کفش‌هایش چسبیده بود.
Come  I’m coming today.  من امروز میام.
Commit  David didn’t commit those crimes.  دیوید آن جنایات را مرتکب نشد.
Communicate  I can’t communicate with Anna like I used to.  من نمی‌توانم مانند گذشته با آنا ارتباط برقرار کنم.
Compare  They compared the new car with the old one.  آنها ماشین جدید را با ماشین قدیمی مقایسه کردند.
Compete  I competed with him for the first prize.  برای جایزه اول با او رقابت کردم.
Complain  John complained about the weather.  جان از آب و هوا شکایت کرد.
Complete  He completed drawing his pictures.  او نقاشی‌هایش را به پایان رساند.
Concern  I’m concerned for Anna’s safety.  من نگران امنیت آنا هستم.
Confirm  The report has yet to be confirmed.  این گزارش هنوز تایید نشده است.
Consent  We hope you will consent to act in his stead.  ما امیدواریم که شما موافقت کنید که به جای او عمل کنید.
Consider  Investors should consider putting some money into an annuity.  سرمایه‌گذاران باید در نظر داشته باشند که مقداری پول سالیانه بگذارند.
Consist  A soccer team consists of eleven players.  یک تیم فوتبال از یازده بازیکن تشکیل شده است.
Consult  You’d better consult your doctor.  بهتر است با دکترت مشورت کنی.
Contain  This box contains five apples.  این جعبه حاوی پنج سیب است.
Continue  The finance minister will continue to mastermind Poland’s economic reform.  وزیر دارایی به تدبیر اصلاحات اقتصادی لهستان ادامه خواهد داد.
Convince  I’m not totally convinced of that.  من کاملا در این مورد قانع نیستم.
Cook   The pizza will then take about twenty minutes to cook. پخت پیتزا حدود بیست دقیقه طول می‌کشد.
Cost  It’ll cost about 10,000 yen.  حدود 10000 ین هزینه خواهد داشت.
Count  We’re counting on you.  ما روی شما حساب می‌کنیم.
Crawl  Tom crawled into bed just before midnight.  تام درست قبل از نیمه شب به رختخواب خزید.
Create  I have to create a new website.  من باید یک وب‌سایت جدید ایجاد کنم.
Creep  We crept toward the enemy.  به سمت دشمن خزیدیم.
Criticize  Tom criticized Mary for not doing the job correctly.  تام از مری انتقاد کرد که کار را به درستی انجام نداده است.
Cry  The baby is crying.  بچه گریه می‌کند.
Cut  John cut his finger.  جان انگشتش را برید.
Dance  I want to dance.  من می‌خواهم برقصم.
Dare  He didn’t dare to speak to her.  جرات نداشت با او صحبت کند.
Deal  I have to dealt with it. باید باهاش ​​کنار بیام.
Decide  He has decided to live in France.  او تصمیم گرفته است در فرانسه زندگی کند.
Defer  She deferred writing my thesis.  او نوشتن پایان‌نامه من را به تعویق انداخت.
Delay  Big companies often delay paying their bills.  شرکت‌های بزرگ اغلب پرداخت صورت‌حساب‌های خود را به تأخیر می‌اندازند.
Deliver  Letters are delivered every day. نامه ها هر روز تحویل داده می‌شود.
Demand  I demand to know what’s going on.  من می‌خواهم بدانم چه خبر است.
Deny  She denied taking the money.  او گرفتن پول را انکار کرد.
Depend  I can’t depend on you anymore.  من دیگر نمی‌توانم به تو وابسته باشم.
Describe  John can’t describe how painful it was.  جان نمی‌تواند توصیف کند که چقدر دردناک بود.
Deserve  They didn’t deserve to win.  آنها لیاقت پیروزی را نداشتند.
Desire  We all desire success.  همه ما آرزوی موفقیت داریم.
Destroy  John’s house was destroyed by a hurricane.  خانه جان در اثر طوفان ویران شد.
Determine  I am determined to carry out this plan.  مصمم به اجرای این طرح هستم.
Develop  Swimming develops our muscles.  شنا ماهیچه‌های ما را توسعه می‌دهد.
Differ  My opinion differs from yours.  نظر من با شما فرق دارد.
Disagree  It pains me to disagree with your opinion.  ناراحتم که با نظر شما مخالفم.
Discover  The miner discovered a valuable pocket of gold.  معدنچی یک پاکت با ارزش طلا کشف کرد.
Discuss  We briefly discussed buying a second car.  ما به طور خلاصه درباره خرید ماشین دوم بحث کردیم.
Dislike  I dislike being the center of attention.  من دوست ندارم در مرکز توجه باشم.
Distribute  The teacher distributed the leaflets.  معلم اعلامیه‌ها را پخش کرد.
Dive  John learned to dive when he was five.  جان در پنج سالگی غواصی را یاد گرفت.
Do  I don’t know.  من نمی‌دانم.
Doubt  I doubt if it’ll snow.  شک دارم برف بیاید.
Drag  I had to drag him out of bed.  مجبور شدم او را از تخت بیرون بکشم.
Dream  I dreamt about you.  خواب تو را دیدم.
Drill  They intended to drill for oil.  قصد حفاری برای نفت داشتند.
Drink   Can I have something to drink? آیا می‌توانم چیزی برای نوشیدن داشته باشم؟
Drive  He drives a truck.  او یک کامیون می‌راند.
Drop  I dropped my sandwich.  ساندویچم را انداختم.
Dry  Raisins are dried grapes.  کشمش انگور خشک است.
Earn  He earns three times more than me.  او سه برابر من درآمد دارد.
Eat   You can’t eat your cake and have it. شما نمی‌توانید کیک خود را بخورید و آن را داشته باشید.(این یک اصطلاح رایج است)
Emphasize  I want to emphasize this point in particular.  من می‌خواهم به‌طور خاص بر این نکته تأکید کنم.
Enable  His wealth enables him to do anything.  ثروت او را قادر به انجام هر کاری می‌کند.
Encourage  John encouraged Mary to learn how to speak French.  جان مری را تشویق کرد که چگونه فرانسوی صحبت کند.
Engage  We used to be engaged.  قبلا نامزد بودیم.
Enhance  Can we enhance the image?  آیا می‌توانیم تصویر را تقویت کنیم؟
Enjoy  I really enjoy talking to you.  من واقعاً از صحبت کردن با شما لذت می‌برم.
Ensure  This medicine will ensure you a good night’s sleep.  این دارو خواب خوب شبانه را برای شما تضمین می‌کند.
Entail  This review procedure entails repeating the test.  این روش بازبینی مستلزم تکرار آزمایش است.
Enter  He entered the room.  وارد اتاق شد.
Establish  The school was established in 1650.  این مدرسه در سال 1650 تأسیس شد.
Examine  The doctor examined the patients.  دکتر بیماران را معاینه کرد.
Exist  I don’t believe such things to exist.  من اعتقاد ندارم که چنین چیزهایی وجود داشته باشد.
Expand  The workers are expanding the road.  کارگران در حال توسعه جاده هستند.
Expect  What time do you expect to arrive home?  انتظار دارید چه ساعتی به خانه برسید؟
Experiment  They’re experimenting with a new car.  آنها در حال آزمایش یک ماشین جدید هستند.
Explain  I can explain everything.  من می‌توانم همه چیز را توضیح دهم.
Explore  He explored the Amazon jungle.  او جنگل‌های آمازون را کاوش کرد.
Extend  We extended a hearty welcome to them.  ما از آنها استقبال صمیمانه‌ای کردیم.
Fail  I fail to comprehend their attitude.  من نمی‌توانم نگرش آنها را درک کنم.
Fall  I fell in the pool.  افتادم تو استخر.
Feed  We just fed the baby.  ما فقط به بچه غذا دادیم.
Feel  I feel that Mr. Peter is a good teacher.  من احساس می‌کنم که آقای پیتر معلم خوبی است.
Fight  Don’t fight with me.  با من دعوا نکن.
Find  I can find them.  من می‌توانم آنها را پیدا کنم.
Finish  He finished cleaning the kitchen.  او تمیز کردن آشپزخانه را تمام کرد.
Fit  This coat doesn’t fit me.  این کت به من نمیاد.
Fly  Tom wishes he could fly.  تام آرزو می‌کند کاش می‌توانست پرواز کند.
Fold  Tom and Mary folded up the flag.  تام و مری پرچم را تا کردند.
Follow  We must follow the rules of the game.  ما باید قوانین بازی را رعایت کنیم.
Forbid  I forbid you to smoke.  من شما را از سیگار کشیدن منع می‌کنم.
Forget  I’ll never forget visiting them.  بازدید از آنها را هرگز فراموش نمی‌کنم.
Forgive  We have already forgiven you.  ما قبلاً شما را بخشیده‌ایم.
Freeze  It’s freezing cold in this country.  در این کشور هوا سرد است.
Fry  She fried fish in salad oil.  او ماهی را در روغن سالاد سرخ کرد.
Generate  This machine generates electricity.  این دستگاه برق تولید می‌کند.
Get  We’ve got to get the economy under control or it will literally eat us up.  ما باید اقتصاد را تحت کنترل در آوریم وگرنه به معنای واقعی کلمه ما را خواهد خورد.
Give  The waiter gives me the menu.  پیشخدمت منو را به من می‌دهد.
Go  Let’s go eat.  برویم چیزی بخوریم.
Grind  We grind our coffee by hand.  قهوه‌مان را با دست آسیاب می‌کنیم.
Grow  Apples grow on trees.  سیب روی درختان رشد می‌کند.
Hang  Don’t you hang up on me.  تلفن منو قطع نکن.
Happen  You made it happen.  تو باعث شدی اتفاق بیفتد.
Hate  I hate getting to the theatre late.  من از دیر رسیدن به تئاتر متنفرم.
Have  I have a car.  من یک ماشین دارم.
Hear  I will hear me.  من صدایم را خواهم شنید.
Hesitate  I hesitate to spend so much money on clothes.  من در خرج کردن این همه پول برای لباس تردید دارم.
Hide  I’m hiding from Tim.  من از تیم پنهان شده‌ام.
Hit  I hit the jackpot.  من به موفقیت بزرگی رسیدم.(این یک اصطلاح رایج است)
Hold   Hold the knife at an angle. چاقو را در یک زاویه نگه دارید.
Hop   I tried to hop on my good foot while holding onto Jim… سعی کردم در حالی که جیم را گرفته بودم روی پایم بپرم
Hope  I hope to see you again soon.  امیدوارم زود دوباره ببینمت.
Hug  I really need a hug.  من واقعا به یک آغوش نیاز دارم.
Hurry  It had to hurry to find a home because I was already on to something else.  باید عجله می‌کردم تا خانه‌ای پیدا کنم، زیرا از قبل مشغول کار دیگری بودم.
Hurt  I hurt my elbow.  آرنجم درد گرفت.

***برای مطالعه ادامه افعال انگلیسی قسمت دوم این مقاله را در لینک زیر مطالعه کنید:

افعال پرکاربرد انگلیسی (قسمت دوم)

 

ارسال یک نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.