اصطلاحات پرکاربرد زبان انگلیسی با مثال (قسمت دوم)

حالا که در دو مقاله قبل با تعداد زیادی از اصطلاحات رایج زبان انگلیسی آشنا شده‌اید، پیشنهاد می‌کنیم نگاهی به این اصطلاحات که در این مقاله آورده‌‌ایم نیز بیندازید. در قسمت اول اصطلاحات پرکاربرد انگلیسی اصطلاحات را با ترجمه خواندید اما در این قسمت، برای درک بهتر مثال‌های کاربردی نیز آورده‌ایم. پس تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید. اگر مقاله اول را نخوانده‌اید از طریق لینک مقابل می‌توانید به آن دسترسی داشته باشید: اصطلاحات زبان انگلیسی (قسمت اول)

Has bigger fish to fry

معنی: کارهای مهمتری برای انجام دادن دارد.

Please don’t bother me today with any calls, I have bigger fish to fry.

لطفا امروز با هیچ تماسی مزاحم من نشوید، کار مهمی برای انجام دادن دارم.


Look before you leap

معنی: قبل از پیشروی به سمت یک احتمال، ریسک‌ها را محاسبه کنید.

You can’t just sell all of your shares when the market is low, look before you leap, Trump is coming tomorrow, it is possible the shares will grow.

وقتی بازار کساد است نمی‌توانید تمام سهام خود را بفروشید، ریسک‌ها را محاسبه کنید، ترامپ فردا می‌آید، ممکن است سهام رشد کند.


On thin ice

معنی: در یک موقعیت مخاطره‌آمیز.

Sepehr played hooky from work for a week saying he was sick, now his boss said that he is on very thin ice.

سپهر به مدت یک هفته از کار سر باز زد و گفت که مریض است، حالا رئیسش گفت که او در یک موقعیت مخاطره‌آمیز است.


Play devil’s advocate

معنی: بحث و مشاجره کردن برخلاف چیزی

He was not agreeing to back off, as if he was playing devil’s advocate.

 او حاضر به عقب‌نشینی نبود، انگار که نقش وکیل مدافع شیطان را بازی می‌کند.


Rain on someone’s parade

معنی: در یک لحظه خراب کردن.

He told his wife that he doesn’t want to rain on her parade, but they had to shift their vacation dates.

او به همسرش گفت که نمی‌خواهد برنامه او را بهم بزند، اما آنها مجبور شدند تاریخ تعطیلات خود را تغییر دهند.


Take a rain check

معنی: برنامه را به تعویق بیندازید.

He asked me whether I would like to have dinner with his family, but I had a thing so I said, rain check.

او از من پرسید که آیا دوست دارم با خانواده‌اش شام بخورم، اما من کاری داشتم که گفتم به تعویق بیندازیم.


Take it with a grain of salt

معنی: آن را خیلی جدی نگیرید.

She tells great tales but we take whatever she says with a grain of salt.

او قصه‌های بزرگ می‌گوید، اما ما هرچه بگوید را جدی نمی‌گیریم.


Like a cakewalk

معنی: کار بسیار آسان.

Everyone took hours to write the code but Adam did it like a cakewalk.

.همه برای نوشتن کد ساعت‌ها وقت صرف کردند، اما آدام این کار را مثل آب خوردن انجام داد


Throw caution to the wind

معنی: ریسک کردن.

The caretaker threw caution to the wind by taking a sick baby outside.

سرایدار با بیرون بردن یک نوزاد بیمار به بیرون ریسک کرد.


Penny wise and Pound foolish

معنی: در امور پیش پا افتاده احتیاط می‌کند اما در امور بزرگ اسراف می‌کند.

That man eats Ramen noodles daily for dinner but for his dog, he threw a big party. He is indeed penny wise and pound foolish.

آن مرد هر روز برای شام نودل رامن می‌خورد اما برای سگش جشن بزرگی برپا کرد. او واقعا در امور پیش پا افتاده احتیاط می‌کند اما در امور بزرگ اسراف می‌کند.


The whole nine yards

معنی: همه‌چیز، تمام راه.

I want to know everything there is to know about this book, the whole nine yards of the deal.

من می‌خواهم همه چیزهایی را که در مورد این کتاب هست بدانم، همه‌چیز را.


The best thing since sliced bread

معنی: یک اختراع واقعا خوب.

Bluetooth is officially the best thing since sliced bread.

بلوتوث واقعا یک اختراع خوب است.


Bite off more than you can chew

معنی: کار دشواری را انجام دهید که فراتر از توانایی شماست.

Mahdi told his boss that he will triple the sales but in reality, he bit off more than he can chew and now all of us are in trouble.

مهدی به رئیس خود گفت که فروش را سه برابر خواهد کرد، اما در واقعیت، او کار دشواری را انجام داد که فراتر از توانایی اوست و اکنون همه ما در مشکل هستیم.


Play by the ear

معنی: بداهه و بدون برنامه کاری را انجام دادن.

I just went to Canada and did everything by the ear, no itinerary, no schedules.

من فقط به کانادا رفتم و همه چیز را بداهه انجام دادم، بدون برنامه‌ریزی.


Ignorance is bliss

معنی: بهتر است بعضی چیزها را ندانید.

His wife always asked him what it was he did late at night, turned out, he was insider trading. But she knew nothing about this so she won’t be convicted, sometimes ignorance is bliss.

 همسرش همیشه از او می‌پرسید که چه کاری انجام می‌دهی، معلوم شد که او در حال معامله داخلی است. اما او در این مورد چیزی نمی دانست تا محکوم نشود، گاهی‌اوقات نادانی سعادت است.


Put something on ice

معنی: چیزی را معطل گذاشتن.

As per the boss’ order, Michael has put his personal matters on ice.

طبق دستور رئیس، مایکل مسائل شخصی خود را معطل گذاشته است.


You can say that again

معنی: این کاملاً درست است.

“The Earth is bleeding”, you can say that again, pal.

 “زمین در حال خونریزی است”، این کاملا درست است، رفیق.


Bite the bullet

معنی: پایان دادن به چیزی چون اجتناب‌ناپذیر است.

 Tina was diagnosed with second stage cancer but he didn’t want to get chemotherapy. By the will of his wife, he bit the bullet.

تینا مبتلا به سرطان مرحله دوم تشخیص داده شد، اما او نمی‌خواست شیمی درمانی شود. با اراده همسرش انجامش داد.


Go back to the drawing board

معنی: از نو شروع کنید.

It is not too late to go back to the drawing board and assess your mistakes.

خیلی دیر نیست که به تابلوی نقاشی برگردید و اشتباهات خود را ارزیابی کنید.


Call it a day

معنی: دست از کار بر روی چیزی بردار.

Ah! So, what we didn’t complete the puzzle today, let’s call it a day and come back again tomorrow.

 آه! بنابراین، امروز پازل را کامل نکردیم، بیایید دست از کار روی آن برداریم و فردا دوباره برگردیم.


Beating Around the Bush

معنی: صحبت در مورد چیزهای غیر ضروری.

When I asked my secretary about the missing file and documents, she was beating around the bush.

وقتی از منشی خود در مورد پرونده و مدارک مفقود شده پرسیدم، او از جواب دادن طفره رفت.


Be in a Tight Corner

معنی: قرار گرفتن در شرایط سخت.

Ali’s low grades despite her constant efforts has put her in a very tight corner.

نمرات پایین علی علیرغم تلاش مداوم او را در شرایط سختی قرار داده است.


At the 11th Hour

معنی: در آخرین لحظه.

While leaving for Isfahan, Maryam kept her mobile phone charger in the bag at the 11th hour.

هنگام عزیمت به اصفهان، مریم شارژر تلفن همراه خود را تا آخرین لحظه در کیف نگه داشت.


Swan Song

معنی: آخرین اثر یک هنرمند قبل از مرگش.

This painting was M.F Hussain’s swan song.

این نقاشی آخرین اثر M.F Hussain بود.


Wild Goose Chase

معنی: تعقیب بیهوده

Catching the two thieves together on a jam-packed road was no less than a wild goose chase for the policeman.

دستگیر کردن دو دزد با هم در جاده‌ پر ازدحام برای پلیس چیزی جز تعقیب و گریز بیهوده نبود.


Bury the Hatchet

معنی: پایان دادن به نزاع برای صلح.

My father buried the hatchet by equally diving the pasta between me and my sister.

پدرم با تقسیم مساوی پاستا بین من و خواهرم، به دعوا پایان داد.


To Bell the Cat

معنی: رویارویی با خطر.

He belled the cat when he was trying to escape the prison.

زمانی که می‌خواست از زندان فرار کند، با خطر روبرو شد.


Turn a deaf ear

معنی: نادیده گرفتن آنچه کسی می‌گوید.

Whenever her mother complained of her excessive use of mobile phone, Maryam turned a deaf ear.

هر وقت مادرش از استفاده بیش از حد از تلفن همراه شکایت می‌کرد، مریم او را نادیده می‌گرفت.


At Sea

معنی: گیج

I was at sea while choosing a dress for my sister’s wedding at the store.

من در حالی که برای عروسی خواهرم در فروشگاه لباس انتخاب می‌کردم، گیج بودم.


To be in the doldrums

معنی: کم روحیه بودن

When I got to know about the increasing cases of COVID 19 in my area, I was in the doldrums.

وقتی با افزایش موارد COVID 19 در منطقه خود آشنا شدم، روحیه خود را از دست دادم.


Hit the books

معنی: رفتن برای درس خواندن

I won’t be able to come for dinner as I have to hit the books for my half-yearly examinations.

من نمی‌توانم برای شام بیایم زیرا باید برای امتحانات نیمسالم بخوانم.


Twist someone’s arm

معنی: متقاعد کردن کسی

I was not planning to come to the party but by reminding me of all the good food you twisted my arm!

من قصد نداشتم به مهمانی بیایم اما با یادآوری غذاهای خوب مرا متقاعد کردی!!


Stab someone in the back

معنی: خیانت به فرد نزدیک

My uncle trusted his driver so much but he stabbed him at the back when he saw all the money bags.

عمویم خیلی به راننده‌اش اعتماد کرد اما او وقتی کیسه‌های پول را دید، از پشت به او خنجر زد.


Go cold turkey

معنی: ترک رفتار اعتیادآور یا خطرناک

No one could believe that my father left eating sweets! He went cold turkey when the doctors told him that he has diabetes.

هیچکس باور نمی‌کرد که پدرم شیرینی خوردن را ترک کند! وقتی پزشکان به او گفتند که دیابت دارد، او اعتیادش را کنار گذاشت.


Ring a bell

معنی: آشنا به نظر می‌رسد

Why does this name ring a bell in my head? Was this girl in my school?

چرا این نام برایم آشنا به نظر می‌رسد؟ آیا این دختر در مدرسه ما بود؟


Cut to the chase

معنی: رسیدن به نکته مهم، دست به کار شدن

As the submissions were to be made tonight, boss cut to the chase and asked us to start working.

از آنجایی که قرار بود مطالب ارسالی امشب ارائه شود، رئیس دست به کار شد و از ما خواست که کار را شروع کنیم.


Blow off steam

معنی: تجربه احساسات قوی مانند عصبانیت یا استرس

Sarah went running to blow off steam as she had a huge fight with mother.

سارا در حالی که دعوای شدیدی با مادر داشت، رفت بدود تا عصبانیت خود را تخلیه کند.


Face the music

معنی: با واقعیت روبرو شدن

Raheleh asked her husband to not run away from the problem and just face the music once!

راحله از شوهرش خواست که از مشکل فرار نکند و فقط یک بار با واقعیت روبرو شود!


To have sticky fingers

معنی: دزدی کردن

The cashier had a sticky finger; he stole around $2000 and ran away from the bank.

صندوقدار انگشت چسبناک داشت(دزد بود). او حدود 2000 دلار دزدید و از بانک فرار کرد.


Break the bank

معنی: خیلی گران بودن

I had to break the bank to buy these shoes!

 برای خرید این کفش‌ها مجبور شدم بانک بزنم!


Face the music

معنی: مقابله با پیامدهای ناخوشایند اعمال خود.

We have done it and now it’s time to face the music!

ما این کار را انجام دادیم و اکنون زمان تاوان دادن است!


It is always darkest before the dawn

معنی: اوضاع بهتر خواهد شد

I know you have gone through the worst, but remember it is always darkest before the dawn.

می‌دانم که شما بدترین چیز را پشت سر گذاشته‌اید، اما به یاد داشته باشید که همیشه تاریک‌ترین زمان قبل از طلوع صبح است.


Jump the gun

معنی: عمل کردن به چیزی به سرعت قبل از زمان مناسب

I think I jumped the gun by sending the e-mail before they tell the time.

فکر می‌کنم با ارسال ایمیل قبل از اینکه زمان را بگویند، انجامش دادم.


Wear your heart on your sleeve

معنی: بیان بیش از حد آشکار

She wears her heart on her sleeve and often gets hurt.

او بیش از حد روراست است و اغلب صدمه می‌بیند.


Cut no ice

معنی: موفق به تأثیرگذاری نشدن

Your poetry cuts no ice with me.

شعر شما روی من تاثیر نمی‌گذارد.


Light at the end of tunnel

معنی: دیدن نشانه‌های بهبود در آینده

I see the light at the end of the tunnel for my relationship with her.

من برای رابطه‌ام با او نشانه‌های بهبود می‌بینم.


Through thick and thin

معنی: در زمان‌های خوب و بد

Books and music stay by your side through thick and thin.

کتاب‌ها و موسیقی در زمان‌های خوب و بد در کنار شما می‌مانند.


Cry for the moon

معنی: درخواست چیزی که نسبتاً دشوار است.

You are crying for the moon for this concert tickets!

 شما برای بلیط این کنسرت درخواست سختی دارید!


Read between the lines

معنی: درک پیام واقعی پشت چیزی

If you try to read between the lines, her song is actually about me.

 اگر سعی کنید پیام پشت آن را درک کنید، آهنگ او درواقع درباره من است.


Pour out one’s heart

معنی: آشکارا بیان کردن

I can’t pour my heart out to you if you are too distracted by everything around yourself.

اگر بیش از حد حواستان به همه‌چیز اطرافتان پرت شده باشد، نمی‌توانم آشکارا صحبت کنم.

 

ارسال یک نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.