افعال پرکاربرد انگلیسی (قسمت سوم)

لیستی که در مقاله مهمترین و پرکاربردترین فعل‌ها در زبان انگلیسی قرار داده‌ایم، درواقع افعال پایه انگلیسی هستند. اما گستردگی زبان انگلیسی همین‌جا به پایان نمی‌‍رسد و برای موقعیت‌های مختلف نیاز دارید فعل‌های بیشتری یاد بگیرید. به احتمال زیاد لیست اول پرکاربردترین فعل‌های انگلیسی و لیست دوم افعال انگلیسی را مطالعه کردیده‌اید. پس تا اینجا با تعداد زیادی از افعال آشنا شده‌اید. حالا قسمت سوم این افعال را در این مقاله با هم یاد می‌گیریم. در لیست زیر تعداد زیادی از افعال مهم زبان انگلیسی را خواهید دید که با یک مثال و ترجه آن همراه است. برای دسترسی به لیست‌های بعدی کافیست روی لینک انتهای این مقاله کلیک کنید.

فعل مثال ترجمه
Retire

 I have decided to retire.

 تصمیم گرفته‌ام بازنشسته شوم.
Rid

 You’ve got to get rid of it

 شما باید از شر آن خلاص شوید.
Ride

 Life is a horse, and either you ride it or it rides you.

زندگی یک اسب است و یا تو سوارش می‌شوی یا او تو را می‌راند.
Ring

 The phone is ringing.

 تلفن زنگ می‌زند.
Rise

 The sun is about to rise.

 خورشید در آستانه طلوع است.
Risk

 He risked being caught.

 او در خطر گرفتار شدن قرار داشت.
Roast

 He is roasting coffee beans.

 او در حال رست کردن دانه‌های قهوه است.
Run

  Do not run too fast after gain.

پس از افزایش سرعت، زیاد ندوید.
Sanction

 They will not sanction copying without permission.

 آنها کپی‌برداری بدون مجوز را تحریم نمی‌کنند.
Satisfy

 He satisfied his thirst with a large glass of water.

 تشنگی‌اش را با یک لیوان بزرگ آب رفع کرد.
Say

 No one says that.

 هیچکس این را نمی‌گوید.
Scrub

 Tom asked Mary to scrub the toilet.

 تام از مری خواست که توالت را تمیز کند.
See

 Do you see that bird?

 آیا آن پرنده را می‌بینی؟
Seem

 I always seem to be unlucky at cards.

 به نظر می‌رسد همیشه در کارت‌ها بدشانس هستم.
Sell

 I can’t sell you that.

 من نمی‌توانم آن را به شما بفروشم.
Set

 I’m going to set the table.

 من می‌روم میز را بچینم.
Settle

 The problem is not settled yet.

 مشکل هنوز حل نشده است.
Sew

 Mary is sewing baby clothes.

 مریم در حال دوختن لباس بچه است.
Shake

 They shook hands when they met at the airport.

 آنها هنگام ملاقات در فرودگاه دست دادند.
Shall

 Shall I add your name to the list?

 نام شما را به لیست اضافه کنم؟
Shed

 She tried not to shed a tear.

 سعی کرد اشک نریزد.
Shine

 Susan shined your father’s shoes.

 سوزان کفش‌های پدرت را برق انداخت.
Shoot

 I’ll shoot both of you.

 من به هر دوی شما شلیک خواهم کرد.
Should

 The university should provide more sports facilities.

 دانشگاه باید امکانات ورزشی بیشتری فراهم کند.
Show

 I’ll show you later.

 بعدا بهت نشون می‌دم.
Shrink

 My jeans shrank after I washed them.

 شلوار جینم بعد از شستن چروک شد.
Shut

 I shut my eyes again.

 دوباره چشمامو بستم.
Sing

 Tom loves to sing.

 تام، عاشق آواز خواندن است.
Sink

 A ship sank near here yesterday.

 دیروز یک کشتی در نزدیکی اینجا غرق شد.
Sit

  Sit on the floor, stretching your legs out in front of you.

روی زمین بنشینید، پاهایتان را جلوی خود دراز کنید.
Ski

 I like skiing very much.

 من اسکی کردن را خیلی دوست دارم.
Sleep

 I slept too much.

 خیلی خوابیدم.
Slice

  It’s best to slice into a cake from the middle.

بهتر است کیک را از وسط آن برش دهید.
Slide

 He slid the money into my pocket.

 او پول را در جیب من گذاشت.
Slip

 She slipped into her clothes.

 داخل لباسش فرو رفت.
Smell

 Something smells bad. What is this?

 یه چیزی بوی بد میده این چیه؟
Snore

 Tom snored loudly with his mouth open.

 تام با دهان باز با صدای بلند خروپف کرد.
Solve

 He solved the difficult problem.

 او مشکل دشوار را حل کرد.
Sow

 Farmers sow seeds in the spring.

 کشاورزان در بهار بذر می‌کارند.
Speak

 He speaks English.

 او انگلیسی صحبت می‌کند.
Specify

 Tom didn’t specify how many pencils to buy.

 تام مشخص نکرد که چند مداد بخرد.
Spell

 I don’t know how to spell the word.

 من بلد نیستم کلمه را چگونه هجی کنم.
Spend

 I spent some time in Boston.

 مدتی را در بوستون گذراندم.
Spill

 I’m afraid I spilled coffee on the tablecloth.

 می‌ترسم قهوه را روی سفره ریخته باشم.
Spit

 I can’t put up with the way he spits.

 من نمی‌توانم تف کردن او را تحمل کنم.
Spread

 He spread some strawberry jam on his toast.

روی نان تستش مقداری مربای توت‌فرنگی مالید.
Squat

 Tom squatted down next to his dog.

 تام کنار سگش چمباتمه زد.
Stack

 They are specially packaged so that they stack easily.

آنها به گونه‌ای بسته‌بندی شده‌اند که به راحتی روی هم چیده شوند.
Stand

 Can you stand up?

 آیا می‌توانید بلند شوید؟
Start

 He started tipping the pea pods into a pan.

 او شروع کرد به ریختن نخود در تابه.
Steal

 My watch was stolen.

ساعتم دزدیده شد.
Stick

 He stuck to his job.

 به کارش چسبید.
Sting

 I was stung by a bee.

 من از یک زنبور نیش خوردم.
Stink

 It stinks in here.

 اینجا بوی تعفن می‌دهد.
Stir

 She stirred the soup with a spoon.

 سوپ را با قاشق هم زد.
Stop

 I hoped he would stop asking awkward questions.

 امیدوارم او از پرسیدن سؤالات ناخوشایند دست بردارد.
Stretch

  Breathe in through your nose as you stretch up.

 هنگام کشش، از طریق بینی نفس بکشید.
Strike

 Tom struck the wall with his fist.

 تام، با مشتش به دیوار کوبید.
Struggle

 He struggled to keep his footing on the slippery floor.

 او تلاش می‌کرد تا پایش را روی زمین لغزنده، نگه دارد.
Study

 She studies hard.

 او سخت درس می‌خواند.
Submit

 I submitted the application myself.

 من خودم درخواست دادم.
Succeed

 He’ll succeed for sure.

 او مطمئنا موفق خواهد شد.
Suffer

 We suffered a pretty big loss.

 ضرر بسیار بزرگی را متحمل شدیم.
Suggest

 Maryam suggested meeting for a drink after work.

 مریم پیشنهاد داد بعد از کار برای نوشیدن یک نوشیدنی همدیگر را ببینیم.
Supply

 I supplied Tom with everything he needed.

 من همه چیزهایی را که تام نیاز داشت فراهم کردم.
Suppose

 I suppose you’re hungry.

 فکر کنم گرسنه باشی.
Surprise

 She surprised him when she arrived early.

 وقتی زود رسید او را غافلگیر کرد.
Survive

 He survived the plane crash.

 او از سقوط هواپیما جان سالم به در برد.
Swear

 Do you swear to tell the whole truth?

 آیا قسم می‌خورید که تمام حقیقت را بگویید؟
Sweep

 I will sweep out my room.

 اتاقم را جارو می‌کنم.
Swell

 The river swelled rapidly because of the heavy rain.

 رودخانه به دلیل بارش شدید باران به سرعت طغیان کرد.
Swim

 She swims well.

 او خوب شنا می‌کند.
Swing

 The lamp was swinging back and forth.

 لامپ به جلو و عقب می‌چرخید.
Take

 I took a walk.

 قدم زدم.
Talk

 Tom talked a lot.

 تام خیلی حرف زد.
Taste

 The soup tastes salty.

 طعم سوپ شور است.
Teach

 I’ll teach you how to swim.

 من به شما شنا کردن را یاد می‌دهم.
Tear

 I tore the picture out of the album.

 عکس را از آلبوم پاره کردم.
Tell

 I told him to come.

 گفتم بیا.
Tend

 She tends to be late for school.

 او تمایل دارد دیر به مدرسه بیاید.
Think

 I think that Mr. Peter is a good teacher.

 من فکر می‌کنم که آقای پیتر معلم خوبی است.
Threaten

 They threatened to ban the book.

 آنها تهدید کردند که کتاب را ممنوع می‌کنند.
 Throw

 I threw away my shoes.

 کفش‌هایم را دور انداختم.
 Tiptoe

 Tom quietly tiptoed out of the room.

 تام بی سر و صدا از اتاق بیرون آمد.
Tolerate

 We don’t tolerate smoking in the library.

 ما سیگار کشیدن در کتابخانه را تحمل نمی‌کنیم.
Translate

 He translated the verse into English.

 شعر را به انگلیسی ترجمه کرد.
Try

 We tried to confuse the enemy.

 سعی کردیم دشمن را گیج کنیم.
Understand

 I knew you’d understand.

 می‌دونستم می‌فهمی.
Vacuum

 Tom vacuumed his bedroom.

 تام اتاق خوابش را جاروبرقی زد.
Value

 We value our customers.

 ما برای مشتریان خود ارزش قائل هستیم.
Vary

 The boxes vary in size from small to large.

 اندازه جعبه‌ها از کوچک تا بزرگ متفاوت است.
Volunteer

 They volunteer to teach introductory courses.

 آنها داوطلبانه دروس مقدماتی را تدریس می‌کنند.
Wait

 I can’t wait to see you.

 من نمی‌توانم صبر کنم تا شما را ببینم.
Wake

 I have to wake Tom up.

 من باید تام را بیدار کنم.
Walk

 Don’t try to walk before you can crawl.

 سعی نکنید قبل از اینکه بخیزید، راه بروید.
Want

 I want to watch TV.

 من می‌خواهم تلویزیون تماشا کنم.
Warn

 We’ve got to warn Tom.

 ما باید به تام هشدار دهیم.
Wash

 Tom washed his hands.

 تام دست‌هایش را شست.
Watch

 We watched a movie.

 فیلمی را تماشا کردیم.
Wave

 She waved her hand to me.

 دستش را برایم تکان داد.
Wear

 Tom wore black pants.

 تام شلوار مشکی پوشید.
Weep

 She wept over her child’s death.

 او برای مرگ فرزندش گریه کرد.
Weigh

 The suitcase weighs 20 pounds.

 وزن چمدان 20 پوند است.
Whip

 She whipped out her pistol.

 او هفت‌تیرش را بیرون آورد.
Will

 I don’t think Sarah will get the job.

 فکر نمی‌کنم سارا این کار را پیدا کند.
Win

 I can win this time.

 من می‌توانم این بار برنده شوم.
Wish

 I wish to insert an advertisement in your newspaper.

 من می‌خواهم یک آگهی در روزنامه شما درج کنم.
Would

 If I lived on an island, I would know how to swim.

 اگر در یک جزیره زندگی می‌کردم، شنا بلد بودم.
Write

 Write it down on a piece of paper.

 آن را روی یک تکه کاغذ بنویسید.
ارسال یک نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.