اصطلاحات فوتبالی به زبان انگلیسی

فوتبال محبوب‌ترین ورزش در جهان است و دل میلیون‌ها نفر را در سرتاسر دنیا به دست آورده است. این مقاله راهنمای شما برای تسلط بر زبان فوتبال به انگلیسی است و به بررسی عبارات رایج، کلمات پر تکرارو همچنین تعدادی از اصطلاحات و عبارات فوق‌العاده فوتبال که خاص این بازی است، خواهیم پرداخت.

کلمات پر تکرار در فوتبال

در ابتدا به معرفی کلمات پر تکرار در فوتبال به زبان انگلیسی می‌پردازیم که شاید بیشتر آن‌ها را در زبان فارسی هم استفاده می‌کنیم.

فارسی English
نام دیگر فوتبال است که معمولا در انگلیسی با لحجه ی آمریکایی استفاده می‌شود Soccer
مسابقه ی فوتبال Football match
زمین فوتبال Pitch
لحظه ی شروع بازی (ضربه ی اول به توپ) Kick-off
داور Referee/ref
سرگروه تیم Captain
دروازه بان Goalkeeper / goalie
مهاجم Striker / attacker / forward
هاف بک / بازیکن وسط Midfielder
مدافع Defender
بازیکن جایگزین Substitute
گل / امتیاز در بازی فوتبال Goal
گل به خودی Own goal
تکل زدن Tackle
خطا Foul
ضربه آزاد / ایستگاهی Free kick
پنالتی Penalty
ضربه ی پنالتی Penalty kick
خطای برخورد توپ به دست Handball
کارت زرد Yellow card
کارت قرمز Red card
نیمه ی بازی Half time
تمام بازی Full time
امتیاز گرفتن (گل زدن) Score
مساوی Draw

اصطلاحات فوتبالی

حالا قصد داریم به بررسی برخی از معروف‌ترین اصطلاحات و عبارات فوتبال بپردازیم. این عبارات توسط هواداران، تماشاگران و مفسران برای توصیف بازی و بیان اوج و فرودهای احساساتشان در طول مسابقه استفاده می‌شود.

  • اصطلاحاتی که وضعیت بازی را توصیف میکنند

در این نوع اصطلاحات، درباره ی اصطلاحاتی صحبت می‌کنیم که تماشاگران و مفسران برای توصیف وضعیت بازی و ابراز هیجانشان استفاده می‌کنند.

A nail-biter

بسیار هجان انگیز، به قدری که از استرس ناخن های خود را خواهید جویید.

مثال:

This match is a real nail-biter! Both teams are giving it their all, and the tension in the stadium is palpable. It’s anyone’s game at this point.

این بازی واقعاً هیجان‌انگیز است! هر دو تیم تمام تلاش خود را می‌کنند و تنش در استادیوم به وضوح حس می‌شود. در حال حاضر، نتیجه بازی به‌راستی در دست خداست.

_________________________________________________________

بیشتر بخوانید: تفسیر جواب آزمایش خون

To thump a team

با نتیجه ی سنگین شکست دادن

مثال:

This week Liverpool easily beat Portsmouth in the Premier League, they thumped the team from the bottom of the league.

این هفته لیورپول به راحتی پورتسموث را در لیگ برتر شکست داد و تیمی را که در قعر جدول بود، به راحتی مغلوب کرد.

_________________________________________________________

To slide toward relegation

به سمت سقوط به دسته پایین‌تر پیش رفتن

مثال:

With their recent string of poor performances and consecutive losses, the team is sliding towards relegation and faces the risk of dropping out of the Premier League by the end of the season.

با سریال اخیر عملکردهای ضعیف و باخت‌های متوالی، تیم به سمت سقوط به لیگ پایین‌تر پیش می‌رود و با خطر افتادن از لیگ برتر تا پایان فصل روبروست

_________________________________________________________

To put a game to bed

کار بازی را تمام کردن

مثال:

With a stunning goal in the 85th minute, the striker put the game to bed, sealing the victory and ensuring there was no chance for the opposition to make a comeback.

با یک گل شگفت‌انگیز در دقیقه 85، مهاجم بازی را تمام کرد و پیروزی را قطعی کرد و اطمینان حاصل کرد که حریف شانسی برای بازگشت ندارد.

_________________________________________________________

A drubbing

شکست سنگین

مثال:

The team suffered a severe drubbing, losing 5-0 to their rivals in a match where they struggled to keep up with the pace and intensity of the game.

تیم شکست سنگینی را تجربه کرد و با نتیجه 5-0 به رقیبانش باخت، در حالی که نتوانست با سرعت و شدت بازی هماهنگ شود.

_________________________________________________________

All bets are off

دیگر هیچ پیش‌ بینی ‌ای ممکن نیست / بازی بسیار غیرقابل پیش بینی است

مثال:

After the unexpected red card to their star player, all bets are off, and the outcome of the match has become uncertain.

پس از دریافت کارت قرمز غیرمنتظره ی بازیکن ستاره‌شان، همه پیش‌بینی‌ها منتفی شد و نتیجه بازی به یک معما تبدیل شد.

_________________________________________________________

To hang by a thread

بازی به یک مو بند است / بسیار حساس است

مثال:

With only minutes remaining and trailing by one goal, their chances of advancing to the next round are hanging by a thread.

با تنها چند دقیقه باقی‌مانده و عقب‌افتادن یک گل، شانس‌های آنها برای صعود به مرحله بعدی به شدت به خطر افتاده است.

_________________________________________________________

To take the draw

به مساوی راضی شدن

مثال:

Given their tough opponent and the challenging conditions, the coach decided it was best to take the draw and secure one point rather than risk losing the match.

با توجه به حریف قدرتمند و شرایط دشوار، مربی تصمیم گرفت که بهتر است تساوی را بپذیرد و یک امتیاز را حفظ کند تا اینکه ریسک باخت را بپذیرد.

_________________________________________________________

Streaky

به صورت نوسانی به پیروزی رسیدن

مثال:

The team’s performance has been quite streaky this season, with some incredible winning runs followed by equally unexpected losing streaks.

عملکرد تیم در این فصل بسیار نوسانی بوده است، با چندین دوره پیروزی‌های فوق‌العاده که با دوره‌های باخت غیرمنتظره دنبال شده است.

_________________________________________________________

Nip and tuck

رقابت بسیار نزدیک و برابر

مثال:

The match was nip and tuck throughout, with both teams exchanging leads multiple times, and the outcome was decided only in the final minutes.

بازی در تمام مدت بسیار نزدیک و رقابتی بود، به‌ طوری ‌که هر دو تیم چندین بار پیشی گرفتند و نتیجه تنها در دقایق پایانی مشخص شد.

_________________________________________________________

Hold firm

ایستادگی کردن

مثال:

Despite the relentless pressure from their opponents, the defenders managed to hold firm and preserve their team’s lead until the final whistle.

با وجود فشار بی‌امان حریفان، مدافعان توانستند با مقاومت قاطعانه خود، برتری تیمشان را تا سوت پایان حفظ کنند.

_________________________________________________________

A game of two halves

یک بازی با دو نیمه ی متفاوت

مثال:

The match was truly a game of two halves; the first half saw the home team dominate, but the visitors came back strongly in the second half and managed to equalize.

این بازی واقعاً یک بازی با دو نیمه ی متفاوت بود؛ نیمه اول شاهد تسلط تیم میزبان بودیم، اما تیم مهمان در نیمه دوم به شدت به بازی برگشت و توانست تساوی را به دست آورد.

_________________________________________________________

To be robbed

از پیروزی محروم شدن / حقی ضایع شود

مثال:

The team felt they were robbed of victory after a controversial referee decision disallowed their last-minute goal.

تیم احساس کرد که از پیروزی محروم شده‌اند. پس از اینکه تصمیم جنجالی داور گل آخر دقیقه نود آنها را نپذیرفت.

_________________________________________________________

Clean sheet

پیروزی بدون گل خوردن در طول بازی یا حتی گل لیگ

مثال:

The goalkeeper was thrilled to secure a clean sheet, as his team won the match 2-0 without conceding any goals.

دروازه‌ بان از اینکه موفق شد دروازه‌اش را بسته نگه‌دارد بسیار خوشحال بود، زیرا تیمش بازی را با نتیجه 2-0 برد ، بدون اینکه گلی دریافت کند.

_________________________________________________________

Take your foot off the gas

بازی را کمی آرام تر کردن

مثال:

After taking a comfortable 3-0 lead, the team began to take their foot off the gas, allowing the opposition to score a late goal.

پس از به دست آوردن پیشی راحت 3-0، تیم شروع به کاهش فشار کرد و این اجازه را به حریف داد تا یک گل دیرهنگام بزند.

  • اصطلاحاتی که شرایط بازیکن یا تیم را توصیف میکنند

مفسران و تماشاگران، اکثرا برای توصیف عملکرد بازیکنان و مربی ها در حین بازی یا در طول فعالیت حرفه ایشان، از این اصطلاحات استفاده میکنند.

Step up to the plate

مسئولیت ضربه ی خاصی را بر عهده گرفتن (ضربه ی پنالتی، ایستگاهی و یا کرنر)

مثال:

With the match tied and only seconds left on the clock, the striker is set up to take the decisive penalty kick.

با تساوی در بازی و تنها چند ثانیه به پایان، مهاجم برای زدن ضربه پنالتی سرنوشت‌ساز آماده است.

_________________________________________________________

Park the bus

تمام بازیکنان را در دفاع متمرکز کردن

مثال:

After taking a 1-0 lead in the final minutes of the match, the coach decided to park the bus and focus on defending to secure the victory.

پس از گرفتن برتری 1-0 در دقایق پایانی بازی، مربی تصمیم گرفت تا به طور کامل دفاع کند و بر روی دفاع متمرکز شود تا پیروزی را تضمین کند.

_________________________________________________________

Take a dive

خود را به عمد به زمین انداختن / تمارض کردن

مثال:

The referee was not fooled by the forward’s attempt to take a dive in the penalty area and waved play on.

داور فریب تلاش مهاجم برای افتادن در محوطه جریمه را نخورد و بازی را ادامه داد.

_________________________________________________________

A game changer

تغییر دهنده ی بازی

مثال:

The coach’s decision to bring on the substitute in the second half proved to be a game changer, as the player scored two quick goals and led the team to victory.

تصمیم مربی برای وارد کردن بازیکن تعویضی در نیمه دوم به یک تغییر دهنده بازی تبدیل شد، زیرا بازیکن دو گل سریع به ثمر رساند و تیم را به پیروزی رساند.

_________________________________________________________

To get stuck in

با انرژی و قدرت بازی کردن / به شدت درگیر شدن

مثال:

The defensive midfielder really got stuck in during the second half, breaking up the opponent’s attacks and winning crucial possession for his team.

هافبک دفاعی واقعاً در نیمه دوم با انرژی تمام بازی کرد، حملات حریف را متوقف کرد و مالکیت‌های حیاتی را برای تیمش به دست آورد.

_________________________________________________________

In the same league

در یک سطح و مرتبه

مثال:

After their recent signing, the club is now in the same league as the top teams in the division.

پس از خرید اخیرشان، باشگاه حالا در سطح تیم‌های برتر لیگ قرار دارد.

_________________________________________________________

Run with the ball

پا به توپ شدن / با توپ دویدن

مثال:

The winger made a brilliant play, running with the ball down the flank and delivering a perfect cross into the box.

مهاجم از جناح یک بازی فوق‌العاده انجام داد، با توپ در طول جناح دوید و یک ارسال عالی به محوطه جریمه انجام داد.

_________________________________________________________

To sideline someone

کنار گذاشتن بازیکن یا مربی ای

مثال:

The coach decided to sideline the injured player for the rest of the season to ensure a full recovery before the next campaign.

مربی تصمیم گرفت که بازیکن مصدوم را برای بقیه فصل کنار بگذارد تا از بهبودی کامل قبل از فصل بعد اطمینان حاصل کند.

_________________________________________________________

To move the goalposts

قوانین را تغییر دادن

مثال:

After the team had worked hard to meet the initial targets, the management decided to move the goalposts by setting even higher expectations for the season.

پس از اینکه تیم به سختی تلاش کرد تا به اهداف اولیه برسد، مدیریت تصمیم گرفت که هدف‌ها را تغییر دهد و انتظارات بیشتری برای فصل تعیین کند.

_________________________________________________________

To hoof the ball

توپ را با قدرت شوت کردن

مثال:

Under pressure from the opposing forwards, the goalkeeper had no choice but to hoof the ball up field to relieve the pressure.

تحت فشار از سوی مهاجمان حریف، دروازه ‌بان چاره‌ای نداشت جز اینکه توپ را با قدرت به سمت جلو بزند تا فشار را کاهش دهد.

_________________________________________________________

Over the top tackle

تکل خطرناک و بلند (هدف بازیکن باشد نه توپ)

مثال:

The referee issued a yellow card after the midfielder’s over the top tackle caught the opponent’s leg instead of the ball.

داور پس از اینکه تکل بالای توپ هافبک پای حریف را به جای توپ زد، کارت زردی به او داد.

_________________________________________________________

Be in the frame

در فهرست گزینه ها بوندن (برای مثال به تیم ملی دعوت شدن)

مثال:

After his impressive performances this season, the striker is definitely in the frame for a call-up to the national team.

پس از نمایش‌های فوق‌العاده‌اش در این فصل، مهاجم قطعاً در لیست گزینه‌ها برای دعوت به تیم ملی قرار دارد.

_________________________________________________________

To hang up your boots

از بازی کردن کنار کشیدن / بازنشسته شدن / کفش های فوتبال خود را آویزان کردن

مثال:

After a stellar career spanning two decades, the veteran midfielder decided to hang up his boots and pursue a coaching career.

پس از یک دوران حرفه‌ای درخشان به مدت دو دهه، هافبک باتجربه تصمیم گرفت که کفش‌هایش را آویزان کند و به دنبال شغل مربیگری برود.

_________________________________________________________

Flat-track bully

بازیکن یا تیمی که در برابر حریفان ضعیف خوب عمل می‌کند

مثال:

During the match, Jake was a classic flat-track bully, dominating weaker opponents but struggling when faced with tougher competition.

در طول بازی، جیک نمونه‌ای از یک قلدر در زمین فوتبال بود که در مقابل حریفان ضعیف تسلط داشت، اما در مواجهه با رقابت‌های سخت‌تر با مشکل روبه‌رو می‌شد.

_________________________________________________________

بیشتر بخوانید: انواع آجیل به انگلیسی

Suffer a blow

دچار آسیب دیدگی شدن

مثال:

After a hard tackle from the opposing player, Tom suffered a blow to his leg and had to be substituted.

پس از یک تکل سخت از سوی بازیکن حریف، تام ضربه‌ای به پایش خورد و مجبور شد تعویض شود.

  • اصطلاحات فنی (تاکتیکی) فوتبال

در فوتبال، استراتژی تاکتیکی به رویکرد و آرایش برنامه‌ریزی شده‌ای اشاره دارد که یک تیم برای دستیابی به اهداف خود در طول مسابقه به کار می‌برد. این شامل نحوه‌ی قرارگیری تیم، حرکت‌ها و تعاملات آن‌ها به طور هجومی و تدافعی است. در اینجا برخی از جنبه‌های کلیدی استراتژی تاکتیکی در فوتبال به زبان انگلیسی آورده شده است.

فارسی English
چیدمان Formation
فشار آوردن Pressing
ضد حمله Counter-attacking
بازی با مالکیت روی توپ Possession play
یارگیری نفر به نفر Man-to-man marking
یارگیری منطقه ای Zonal marking
بازی سازی از خط دفاع Playing out from the back
ضربات ایستگاهی Set pieces
دوییدن‌های همپوشان Overlapping runs
خطای تاکتیکی (عمدی) Tactical fouling

نتیجه گیری

در پایان، اصطلاحات و عبارت‌های مربوط به فوتبال نه تنها به غنای زبان کمک می‌کنند، بلکه عمق و رنگ و بوی خاصی به گفتگوها و تحلیل‌های ورزشی می‌بخشند. این اصطلاحات، که به طور گسترده‌ای در فرهنگ‌های مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرند، توانایی ایجاد ارتباطات قوی‌تر و درک بهتری از اتفاقات و روندهای بازی را به همراه دارند. آشنایی با این عبارات می‌تواند تجربه تماشای فوتبال را به یک سطح جدید برساند و به هواداران کمک کند تا نه تنها بازی را بهتر درک کنند، بلکه به طور مؤثرتری با سایر هواداران و تحلیلگران صحبت کنند. بنابراین، یادگیری و استفاده از این اصطلاحات، گامی مهم در درک کامل‌تر زیبایی‌شناسی و فرهنگ فوتبال است.

تمرین

در آخر، تعدادی تمرین چهارگزینه ای برایتان تهییه کردیم تا یادگیری کلمات و اصطلاحات مرتبط با فوتبالی که برایتان در این مقاله ارائه دادیم را بسنجید.

1. What does the idiom “suffer a blow” refer to in soccer?

A) To score a goal
B) To receive an injury or setback
C) To make a crucial save
D) To win a match

2. If a player is described as a “flat-track bully,” what does this imply?

A) They excel against weaker teams but struggle against stronger opponents
B) They are a versatile player
C) They are a skilled defender
D) They always score goals

3. What does the expression “hang up your boots” mean?

A) To retire from playing professional soccer
B) To change teams
C) To take a short break during a game
D) To start coaching

4. If a team is “sliding toward relegation,” what is happening to them?

A) They are moving up to a higher division
B) They are performing well and winning matches
C) They are in danger of being demoted to a lower division
D) They are being promoted to a higher division

5. What does the term “a nail-biter” refer to in soccer?

A) A game that is extremely close and tense until the end
B) A game that is won easily
C) A player who frequently gets injured
D) A game that ends in a draw

Keywords:

1. B
2. A
3. A
4. C
5. A

FAQ

گل خوردن در فوتبال به انگلیسی چه می‌شود؟

Scoring in football

گزارشگر فوتبال به انگلیسی چه می‌شود؟

Football reporter

گل زدن به انگلیسی چه می‌شود؟

to score

خطا در فوتبال به انگلیسی چه می‌شود؟

Foul in football

روپایی زدن فوتبال به انگلیسی چه می‌شود؟

Money making football

بازی چند چنده به انگلیسی چه می‌شود؟

Multiple game

داور فوتبال به انگلیسی چه می‌شود؟

Football referee

ارسال یک نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.